خبرگزاری مهر، گروه استانها – کوروش دیباج: در روزگاری که دغدغههای اقتصادی و فشارهای اجتماعی بسیاری را از کنش داوطلبانه و همکاری جمعی دور کرده، مفهوم «مسئولیت اجتماعی» بیش از هر زمان دیگری نیازمند بازخوانی و احیا است. جامعهای که افرادش تنها در پی منافع شخصی باشند، دیر یا زود با فرسایش همدلی و از بین رفتن اعتماد عمومی روبهرو میشود. بااینحال، در دل همین فضای پرچالش هنوز انسانهایی هستند که در سکوت و بیادعا، بار مسئولیت جامعه را بر دوش میکشند و بهجای انتظار برای تغییر از بالا، خود آغازگر تغییر میشوند.
یکی از چهرههای شناختهشده و پرتلاش این نسل، صادق هادیپور است؛ جوانی پرانرژی و پرشور از اصفهان که با وجود تحصیلات فنی، مسیر زندگیاش را وقف فعالیتهای داوطلبانه و اجتماعی کرده است. او امروز بهعنوان «سفیر افتخاری اورژانس اصفهان»، «سفیر آزادی زندانیان غیرعمد» و «عضو کانون مجریان کشور» شناخته میشود. در گفتوگویی تفصیلی با خبرنگار مهر از مسیر ورودش به این فعالیتها، تجربههای اجتماعی، دغدغههایش برای جوانان و آرزوهایش برای گسترش زنجیره نیکوکاری سخن میگوید.

از خودتان بگویید؛ تحصیلات، پیشینه و انگیزه ورودتان به فعالیتهای اجتماعی؟
من صادق هادیپور هستم، متولد ۸ مرداد ماه ۱۳۶۶ در اصفهان. از اینکه اصفهانیام واقعاً خوشحالم، چون مردم این شهر روحیهای مهربان، بخشنده و انعطافپذیر دارند. با وجود همه دشواریهای اقتصادی، هنوز انسانهایی را میبینیم که از خیر و کمک به دیگران دست نمیکشند و این برایم الهامبخش است.
از نظر تحصیلی، فوقدیپلم مکانیک دارم و مدتی هم در رشته تکنسین داروسازی تحصیل کردهام. همیشه فردی پرانرژی بودم و علاقهمند به تجربههای تازه. از خلبانی پرواز سبک گرفته تا غواصی و امداد و نجات با سگهای تجسس را امتحان کردهام. اما رفتهرفته متوجه شدم انرژی واقعیام باید در مسیر خدمت به مردم صرف شود؛ همان جایی که میشود با یک لبخند یا حرکت کوچک، تأثیر بزرگی گذاشت.
یعنی از ابتدا به مسئولیت اجتماعی علاقه داشتید یا بهصورت اتفاقی وارد این مسیر شدید؟
راستش ابتدا صرفاً دنبال تجربههای متفاوت بودم، اما وقتی با مردم و سختیهای زندگی واقعی روبهرو شدم، فهمیدم شادی واقعی در برداشتن باری از دوش دیگران است. همان حس همدلی بود که مرا بهتدریج به سوی فعالیتهای اجتماعی، خیریهها و پویشهای مردمی کشاند. من این مسیر را فقط مسئولیت اجتماعی نمیدانم؛ بهنظرم «مسئولیت قلبی» است.
ورود من به این عرصه بیشتر از هر چیز مدیون آشنایی با استاد اکلیلی است. ایشان برای من فقط یک هنرمند یا استاد نبودند، بلکه راهنما و همراهی بودند که مسیر خیر و خدمت را به من نشان دادند. سالها شاگرد و مدیر برنامه ایشان بودم و از منش انسانی و نگاه خیرخواهانهشان آموختم که اگر قرار است دیده شوی، باید با صداقت و عمل شناخته شوی نه با شعار.
شما سالها در حوزه اجرا هم فعال بودهاید. این فعالیت چه نقشی در مسیر اجتماعیتان داشت؟
بله، من از اعضای کانون مجریان کشور هستم و سالها در حوزه اجرای برنامهها، مراسمها و تولیدات تبلیغاتی کار کردهام. این فضا کمک کرد با مردم ارتباط نزدیکتری پیدا کنم و حرف دلشان را بشنوم. بسیاری از پروژههای خیر و پویشهای مردمی را در همین بستر اجرا و معرفی کردیم. از نظر مالی هم درآمد اصلیام از همین حوزهی اجرا و تبلیغات است، اما بخش قابلتوجهی از وقت و انرژیام را به کارهای داوطلبانه اختصاص دادهام.
فعالیت شما در حوزه مسئولیت اجتماعی از کجا شکل گرفت؟
بهطور جدی از همان زمان آشنایی با استاد اکلیلی وارد مسیر خیر شدم. ایشان با منش نیک و نگاه انسانیشان، به من یاد دادند که اگر انسان بخواهد اثرگذار باشد، باید از دل مردم حرکت کند. من هم بهمرور با خیرین، نهادهای مردمی و سازمانهای اجتماعی ارتباط گرفتم و در مسیرهای مختلف قدم گذاشتم؛ از کمک به خانوادههای نیازمند تا پویشهای آزادی زندانیان.
شما عنوان «سفیر افتخاری اورژانس اصفهان» را دارید. چه شد که وارد این حوزه شدید؟
حدود سه سال پیش از طریق آقای عابدی در روابط عمومی اورژانس اصفهان با این مجموعه آشنا شدم. وقتی از نزدیک دیدم که این مجموعه چه مشکلاتی دارد، بهویژه در زمینه ناوگان فرسوده، واقعاً دلم به درد آمد. دهها آمبولانس گرانقیمت در سولهها خاک میخوردند چون بودجهای برای تعمیرشان نبود. همان موقع تصمیم گرفتم با استفاده از ظرفیت رسانه و خیرین اقدامی عملی انجام دهم.

نتیجهی آن حرکت چه بود؟
خوشبختانه با همکاری خیرین سلامت، فولاد مبارکه، پالایشگاه اصفهان و همراهی رسانهها توانستیم چند دستگاه از این آمبولانسها را بازسازی و دوباره به چرخه خدمت برگردانیم. برای خیلیها باورکردنی نبود که چنین ظرفیتهایی بدون استفاده مانده است. وقتی گزارشها منتشر شد، موجی از همراهی و امید ایجاد شد. این اتفاق برای من یکی از زیباترین لحظات زندگیام بود؛ اینکه میدیدم با همدلی میتوان معجزه ساخت.
از دید شما، اورژانس چه جایگاهی در جامعه دارد؟
پیش از ورود، شاید مثل خیلیها تصورم این بود که اورژانس نهادی کاملاً مجهز است، اما وقتی نزدیکتر شدم فهمیدم چقدر این مجموعه مظلوم است. نیروهایش با عشق کار میکنند و با کمترین امکانات، در سختترین شرایط جان مردم را نجات میدهند. باید قدر این قهرمانان خاموش را دانست. هر تماس با ۱۱۵، پشتش دهها اضطراب و ایثار انسانی نهفته است.
علاوه بر حوزه سلامت، در زمینه آزادی زندانیان غیرعمد هم فعال هستید. این فعالیت چگونه آغاز شد؟
ماجرا از چند سال پیش شروع شد. وقتی برای نخستین بار به زندان رفتم و از نزدیک با سرگذشت زندانیان غیرعمد روبهرو شدم، فهمیدم چقدر از آنها صرفاً قربانی شرایط اقتصادی یا اشتباهات کوچکاند. همانجا تصمیم گرفتم در حد توان برایشان کاری کنم. حالا بهعنوان سفیر آزادی زندانیان غیرعمد تلاش میکنم با پویشهای مردمی و جلب حمایت خیرین، زمینهی آزادی افراد بیشتری را فراهم کنیم. هیچ حسی بالاتر از لحظهای نیست که خانوادهای بعد از سالها دوباره دور هم جمع میشود.
در صحبتهایتان از پویشهای مردمی گفتید. بهعنوان فعال مدنی، مهمترین چالشهای فعالیت اجتماعی را چه میدانید؟
بزرگترین چالش، بهنظر من بیاعتمادی عمومی است. گاهی یک خبر منفی درباره یک نهاد یا خیریه، باعث میشود همه زیر سوال بروند. این ناامیدی برای جامعه مثل سم است. باید دوباره اعتمادسازی کرد، شفاف بود و در کنار نقد، امید هم داد. رسانهها نقش مهمی دارند که چطور روایت کنند. اگر هر حرکت مثبتی درست بازتاب داده شود، مردم انگیزه میگیرند که مشارکت کنند.
شما بارها بر نقش جوانان در کار خیر تأکید کردهاید. چرا این موضوع برایتان تا این اندازه مهم است؟
چون معتقدم شور و انرژی جوانان موتور محرک جامعه است. اگر این انرژی در مسیر درست هدایت شود، میتواند بسیاری از مشکلات را حل کند. متأسفانه امروز حضور جوانان در فعالیتهای اجتماعی کمتر شده است؛ اغلب خیّرین فعال سن بالا دارند. من همیشه گفتهام خانوادهها فرزندانشان را با خود به کار خیر ببرند تا از کودکی طعم نیکوکاری را بچشند. مسئولیت اجتماعی باید مثل مهارت یا سنت خانوادگی از نسلی به نسل دیگر منتقل شود.
به نظر شما چرا جوانان کمتر درگیر فعالیت اجتماعی میشوند؟
بخشی بهخاطر فضای اقتصادی و فشارهای معیشتی است، اما بخش دیگر به نبود الگو و بستر مناسب برمیگردد. جوانان امروز دنبال شعار نیستند؛ عمل میخواهند. اگر فضا برای مشارکت واقعی باز شود، شک نکنید که با عشق وارد میدان میشوند. ما باید شور اجتماعی را با زبان خودشان تقویت کنیم، با رویدادهای خلاقانه، پلتفرمهای دیجیتال و رسانههای تازه.
اگر بخواهید مفهوم مسئولیت اجتماعی را در یک جمله خلاصه کنید، چه میگوئید؟
میگویم مسئولیت اجتماعی یعنی هر جا درد هست، خودت را به آن برسانی. اینکه منتظر نمانیم تا کسی بیاید کاری کند، بلکه خودمان آغازگر شویم. وقتی مردم حس کنند میتوانند اثر بگذارند، جامعه زنده میشود.
در پایان، چه پیامی برای مردم دارید؟
میخواهم بگویم هر شهروند میتواند سفیر امید و نیکی باشد. لازم نیست عنوان یا جایگاه خاصی داشته باشیم؛ کافی است نیتمان پاک باشد. مسئولیت اجتماعی یعنی با هم برای هم باشیم. وقتی به هم لبخند میزنیم، زبالهای را از زمین برمیداریم، یا دستی را میگیریم، در واقع داریم جامعه را میسازیم.
من همیشه گفتهام داوطلبی شغل نیست، شیوهای از زیستن است. اگر از دل و عشق کار کنیم، خستگی هست اما پشیمانی هرگز. هدف نهایی من و امثال من، ساختن شهری است که در آن محبت، صلح و دوستی جاری باشد.
نظرات کاربران