0

افزایش تعاملات بین رشته ای و ارتقاء سطح ارتباطات کاری، زمینه ساز ارتقاء دانشگاه در ابعاد مختلف خواهد بود

افزایش تعاملات بین رشته ای و ارتقاء سطح ارتباطات کاری، زمینه ساز ارتقاء دانشگاه در ابعاد مختلف خواهد بود
بازدید 2

 

دکتر محمد حسام شریفی پور، متولد اردیبهشت 1357 در شهر بهرمان ( از توابع رفسنجان)،  عضو هیأت علمی و مدیر پرستاری بیمارستان شهید هاشمی نژاد، یکی از نیروهای پرتلاش و خدومِ جامعه‌ی پرستاری کشور است که پس از گذراندن دوره کارشناسی پرستاری در شهر رفسنجان، برای سپری کردن دوره های کارشناسی ارشد و دکترا ( که با اخذ رتبه یک رقمی در آزمون ورودی هر یک از مقاطع همراه است)، وارد دانشگاه علوم پزشکی مشهد می شود و در نهایت از سال 1388 فعالیت خود را در حوزه های سه گانه‌ی دانشگاه و همچنین حیطه های مدیریتی و اجرایی این مجموعه آغاز می کند و در حال حاضر هم به عنوان عضو هیأت علمی و مدیر پرستاری بیمارستان شهید هاشمی نژاد در فضای دانشگاه علوم پزشکی مشهد مشغول به خدمت می باشد. در ادامه گفتگوی وب دا، با این استاد و مسئول جوان در دانشگاه علوم پزشکی مشهد را می خوانید: 

وب دا: ضمن تشکر از حضورتان در این گفتگو ، لطفاً در ابتدا پیرامون سوابق تحصیلی خود در دوران مدرسه و دانشگاه توضیحاتی بفرمایید ؟

 مقطع متوسطه را در همان زادگاهم سپری کردم و سال 1376 در رشته پرستاری دانشگاه علوم پزشکی رفسنجان پذیرفته شدم و بعد از آن برای ادامه تحصیل و گذراندن خدمت سربازی، به مشهد مقدس آمدم. دوران فوق لیسانس را هم در دانشکده پرستاری مشهد سپری کردم و در سال 1393، با قبولی در مقطع دکتری رشته پرستاری را در دانشکده پرستاری دانشگاه علوم پزشکی مشهد شروع کردم و سال 1398 فارغ التحصیل شدم.

وب دا: فعالیت کاری تان در چه زمان و از کجا آغاز شد؟

از سال 1379 در سیستم پرستاری، بخش مغز و اعصاب شروع به کار کردم و دو ماه پس از شروع کارم، به عنوان مسئول شیفت بخش انتخاب شدم و در ادامه در بخش های اورژانس، ICU و بخش های CCU هم فعالیت داشتم و تجربیات کاری زیادی را کسب کردم.

بعد از اینکه در سال 1383 در مقطع فوق لیسانس قبول شدم، در مشهد همزمان در یک اورژانس سوانح صنعتی و همچنین  CCU مشغول به فعالیت شدم و در کنار تحصیل، مشغول به کار بودم. در مجموع ، فعالیت های شغلی بنده، به دو گروه فعالیت های بالینی و آموزشی تقسیم می شود و همان طورکه عرض کردم، فعالیت های بالینی من از سال 1379 شروع شد و تا سال 88 ادامه داشت. پس از آن با توجه به اینکه به عنوان عضو هیأت علمی مشغول آموزش بودم، فعالیت های بالینی ام در قالب آموزش های دانشجویان بود و نیز فعالیت هایی که بر بالین بیمار به صورت آموزش حین انجام وظیفه تلقی می شد.

وب دا: آیا در دوره تحصیل در دانشگاه حائز رتبه هم بوده اید؟

بله. در طول دوران تحصیل بنده، رتبه 9 کشوری را در مقطع ارشد و دوره دکتری با رتبه دو پذیرفته شدم و در طول دوران تحصیل نیز به عنوان نفر اول رشته خودم بودم، که به عنوان معدل الف در نظر گرفته می شود.

وب دا: با توجه به فعالیت دانشگاه در سه حوزه آموزش، درمان و پژوهش حفظ ارتباط این سه حوزه از نگاه شما تا چه حد اهمیت دارد و اساسا آیا می‌توان این سه حوزه را اولویت بندی کرد ؟

بدون شک مهم ترین وظیفه دانشگاه آموزش است. ما در صورتی می توانیم فعالیت های درمانی و پژوهشی را هدفمند و پُربازده کنیم، که آموزش اصولی و خوبی برای کاربران آن مجموعه انجام شود. آموزش اساس وجودی دانشگاه ها هستند که بتوانند نیروهایی را، تربیت کنند که این نیروها در فعالیت های درمانی و فرهنگی، به طور مطلوب فعالیت کنند. بنابراین اولویت اصلی دانشگاه، تأکید بر آموزش اثربخش و پاسخگو به نیازهای جامعه باشد.

بدون شک یکی از نقاطی که در دانشگاه ها، همواره نیاز به اصلاح دارد، بحث کوریکولوم دوره های آموزشی مختلف است و مهم ترین سوالی که ما باید در زمینه دانشگاه باید از خودمان بپرسیم، این است که به چه میزان، کوریکولوم های آموزشی مطابق با نیازهای جامعه خودمان است. آیا پاسخگویی به نیازهای جامعه، در کوریکولوم دیده شده یا خیر… بنابراین، اولویت دانشگاه آموزش است و این آموزش باید پاسخگو به نیازهای آن جامعه باشد، لذا این حوزه از نگاه بنده از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است، که فرد بتواند آموزشی را دریافت کند که براساس نیازهای شغلی و نیازهای جامعه طراحی شده باشد.

وب دا: نقش پژوهش را چطور می بینید؟

پژوهش قطعاً می تواند به ارتقاء آموزش و اقدامات درمانی کمک کند و در دانشگاه علوم پزشکی، از اهمیت زیادی برخوردار است . یکی از فضاهایی که تولید و مصرف همزمان در آن وجود دارد، دانشگاه های علوم پزشکی هستند، که با انجام تحقیقات پیشرفته و مبتنی بر نیازهای بیمارستان ها، بالین و اجتماع، می توانند حوزه های آموزش و درمان را تحت تأثیر خود قرار دهند و درمان که برگرفته از آموزش و پژوهش است. ما چیزی را که در قالب درمان و مراقبت، بیان می کنیم یعنی از قبل باید، آموزش حرفه ای دیده شده باشد و پژوهش ها بتوانند خط درمان باشند. لذا اولویت آموزش است و سپس پژوهش و درمان است و از همه مهم تر اینکه دانشگاه باید، در حوزه پیشگیری نیز ورود پیدا کنند، که بسیار مهم است.

وب دا: با توجه به تجربه‌ای که در فضای شغلی خود در دانشگاه داشته‌اید تصور می‌کنید چه اقدامات و برنامه‌هایی می‌تواند به هرچه بهتر شدن این فضا کمک کند؟

فضای دانشگاه یک فضای سرشار از، تعاملات پیشرفته و به روز است که، نقش مهم آن را ارتباطات بین رشته ای بازی می کند و افرادی که در دانشگاه ها، به فعالیت مشغول هستند، اکثر آنها نیاز به کار گروهی دارند، بنابراین مهم ترین اقدامات و برنامه هایی که می تواند فضاهای دانشگاه ها، را بهتر کند، افزایش تعاملات بین رشته ای و ارتقاء سطح ارتباطات کاری است. این باعث می شود به صورت گروهی افراد بتوانند، تجارب یکدیگر را به اشتراک بگذارند و با استفاده از تجارب یکدیگر، منجر به ارتقاء فعالیت ها در حوزه دانشگاه شوند و هر چه این فعالیت ها به صورت گروهی در دانشگاه انجام شود، مسلماً بازدهی بهتری دارد.

همه ما می دانیم که فعالیت های آموزشی، پژوهشی، درمانی، اجرایی، فرهنگی و بالینی در دانشگاه جزء فعالیت های اصلی به شمار می رود و اساتید دانشگاه، باید انجام دهند و بیشتر این فعالیت های نیازمند سطح ارتباطات بالا است، بنابراین اگر یک شخص یا یک گروه مدیریتی بتوانند ارتباطات بین حرفه ای و بین کاری را ارتقاء دهند و زمینه ساز رشد کار گروهی باشند، بدون شک فضای دانشگاه یک فضای پویاتر و پُربازده خواهد شد.

وب دا: با توجه به نقش مهم و اثرگذار اساتید در فضاهای مختلف آموزشی و پژوهشی و درمانی دانشگاه ، از نگاه شما یک استاد موفق در این حوزه‌ها چه شاخصه‌هایی دارد؟

شالوده اصلی دانشگاه ها، آموزش اثربخش است و اساتید یکی از افراد مهم دراین مجموعه هستند که، بتوانند آن آموزش اثربخش را اجرا کنند و در نهایت کارمندانی را بسازند که با انجام فعالیت های بالینی و پژوهشی خود بتوانند، خدمات ارزشمندی را به جامعه ارائه دهند. لذا از نگاه بنده، یک استاد موفق، استادی است که بتواند، نیازهای جامعه خود را به خوبی، شناسایی کند، برنامه آموزشی که به طور مصوب از، سازمان های بالادستی ابلاغ می شود را مبتنی بر نیازهای جامعه، تنظیم کند و با افزایش ارتباطات کاری که می تواند در سیستم ایفا کند و فعالیت های گروهی که در رشته خود، می تواند آغاز کند زمینه ساز تغییرات اثربخش در فعالیت های درمانی شود.

بر همین اساس هم معتقدم؛ انتخاب استاد موفق مستلزم آن است که ببینیم که چه فعالیت های آموزشی و پژوهشی اثربخشی داشته و از همه مهم تر اینکه، چقدر توانسته در بالین تغییر ایجاد کند و اثربخشی بالینی داشته باشد. در کنار آنها فعالیت های فرهنگی و اجرایی، می توانند نقش مهمی را در انتخاب استاد برجسته داشته باشند، پس اگر ما بخواهیم یک چارچوبی را برای استاد موفق، در قالب فعالیت های چندگانه عضو هیأت علمی نگاه کنیم، همان فعالیت های آموزشی، پژوهشی، بالینی، فرهنگی، اجرایی و درمانی  است، من تأکیدم بر سه قسمت اول بیشتر است؛ اینکه آموزش، پژوهش و اقدامات بالینی اثربخش داشته باشد و بتواند در بالین تغییرات ایجاد کند.

ممکن است، ما استادی داشته باشیم که تحقیقات زیادی را انجام داده ، اما آن تحقیقات باعث کوچکترین تغییری در محیط بالین نشده است. بنابراین پیشنهاد بنده این است که اثربخشی اساتید علوم پزشکی با اثربخشی بالینی آنها مقایسه شود و ببینیم که آموزش فرد توسط آن دانشکده و کاربران آن تا چه اندازه اثربخش تلقی می شود و پژوهش هایی که انجام داده چقدر تغییر در حرفه مربوط به استاد ایجاد کرده و توانسته برای بالین اثربخش باشد. این موارد از نظر بنده شاخصه هایی هستند که، می تواند یک استاد موفق را نشان دهد.

وب دا: در مسیر تحصیل و فعالیت‌های کاری آیا چالش ها و موانعی را هم تجربه کردید؟ در صورت پاسخ مثبت بفرمایید چطور با این چالش ها و موانع مقابله کرده اید؟

همه افرادی که در علوم پزشکی تحصیل کرده اند، با چالش ها و موانعی همراه بوده اند. مهم ترین آنها این است که وقتی انسان در دوره های تکمیلی تحصیل خود را سپری می کند، بدون شک مشغول به کار نیز هست و معمولاً باید یک زندگی را اداره کند و این، همان چالش هایی است که اکثراً، به دلیل هزینه های زندگی متحمل می شوند. چنین افرادی در طول زمان مکانیسم هایی را فرا گرفته اند و زمان بیشتری از شبانه روز را به فعالیت های کاری اختصاص می دهند که بتوانند، هزینه های زندگی خود را، مدیریت کنند و از طرفی قناعت بیشتری دارند. ضمن اینکه اکثرا آنها، از حمایت زندگی برخوردار هستند، یعنی همسر و یا خانواده آن فرد، از آنها حمایت می کنند و توقعات خود را پایین می آورند.

البته در مسیر شغلی برای قوی تر شدن، باید ببینیم که فرد تا چه اندازه توسط مسئولین خود مورد حمایت قرار می گیرد. یک استاد که پتانسیل کاری بالایی دارد معمولا  پتانسیل او ناشناخته می ماند و مسئولین دانشکده ها نمی توانند، استعدادهای واقعی استاد را شکوفا کنند، در همین راستا یک دیدگاه سنت گرایی در دانشکده ها وجود دارد و تنها بر این اساس که چه کسی سابقه کاری بیشتری دارد می تواند مسئولیتی را قبول کند؛ در صورتی که بسیاری از استادان جوان علیرغم سابقه محدود، توانایی ها و خلاقیت های زیادی دارند و می توانند، به سیستم ها در راستای شکوفایی کمک کننده باشند. لذا، یکی از موانع مهمی که در، فعالیت های کاری دانشکده ها مشاهده می شود، استفاده از روش های سنتی برای انتخاب افراد مسئول و مدیر است و امیدوارم روزی برسد که افراد براساس صلاحیت ها و کارهایی که انجام می دهند و میزان خلاقیت و نوآوری که دارند، انتخاب شوند نه تنها به واسطه اینکه، بیست سال سابقه کار و …دارند.

وب دا: آیا در مسیر پیشرفت خود، از حمایت خانواده برخوردار بوده اید؟

بدون حمایت خانواده هیچ پیشرفتی، در تحصیل و شغل فرد رخ نمی دهد و خانواده است که مانند کوه همیشه پشت فرد و حامی او هستند و حمایت می کنند و بنده هم از این جریان مستثنی نیستم.

نظرات کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

چهار + 2 =

مشاهده بیشتر