به گزارش خبرنگار مهر، حجاب در نظام فکری اسلام صرفاً یک تکلیف شرعی فردی یا یک پوشش ظاهری نیست، بلکه بخشی حیاتی از هندسه کلان عفاف و ایمان است که برای تأمین سلامت روانی و آزادی اجتماعی پایدار زن مسلمان وضع شده است. این مفهوم ریشه در ارزش اخلاقی و درونی عفاف دارد؛ جایی که عفاف به عنوان یک نیروی بازدارنده درونی و عامل سعادت و کمال، زمینه را برای ظهور حجاب به مثابه یک مانع و حافظ بیرونی فراهم میکند و حجاب در واقع، بازتاب بیرونی و عملی این زیست عفیفانه است.
قرآن کریم حجاب را نه تنها برای پوشش جسمی، بلکه برای مدیریت نگاه (مخاطب قراردادن مردان مؤمن به غض بصر) و در نهایت، برای شناخته شدن زنان مؤمن به عفت و مصونیت آنان از آزار و تعرض هوسرانان معرفی میکند (احزاب، ۵۹). این دیدگاه نشان میدهد که حجاب، ابزاری است در دست زن برای مدیریت نشانههای تصویری خود در جامعه، تا بتواند بدون نیاز به هزینه کردن از جنسیت خود، آزادی اجتماعیاش را در محیطی پاکیزه و به دور از تحریکات بی رویه تضمین کند.
حجاب به مثابۀ سبک زندگی و میراث فاطمی و زینبی
الگوی عملی حجاب در سیره حضرت فاطمه زهرا (س) و حضرت زینب کبری (س)، کاملترین و برترین تصویر را از این مفهوم عمیق ارائه میدهد. زن مسلمان برای تحقق زیست عفیفانه، این دو بانوی بزرگوار را سرلوحۀ خود قرار میدهد، زیرا در زندگی ایشان، عفاف و حضور مؤثر اجتماعی نه تنها در تضاد نبود، بلکه مکمل یکدیگر محسوب میشد.
حساسیت فراگیر فاطمی در حوزۀ حیا و عفاف
سیره حضرت زهرا (س) نشان میدهد که عفاف صرفاً به پوشش در برابر افراد نامحرم محدود نمیشود، بلکه یک حالت دائمی و هویت درونی است که در همه ابعاد زندگی جریان دارد. معروف است که حضرت زهرا (س) حتی در مواجهه با مرد نابینا نیز حجاب خود را کاملاً رعایت کردند و در پاسخ به پیامبر (ص) فرمودند: «او مرا نمیبیند، اما من او را میبینم و اگرچه مرا نمیبیند ولی بوی مرا حس میکند.» این رفتار نمادین، یک درس بزرگ در زمینۀ خودمراقبتی و مدیریت حریم در غیاب ناظر بیرونی است؛ یعنی زن عفیفه حتی در مواردی که حکم الزامآور ظاهری وجود ندارد، از فضیلت حیا و عفاف خود پاسداری میکند.
همچنین دغدغه حضرت نسبت به پوشیدگی کامل بدن پس از وفات و درخواست ساخت تابوت لبهدار (جلبابدار) که اندام ایشان را به طور کامل بپوشاند، اوج این حساسیت و الگوی فراتاریخی ایشان برای حفظ حریم زنانه در همه حال است. از سوی دیگر، حضور قاطع حضرت در مسجد برای دفاع از حق ولایت و مسئله فدک، ثابت میکند که حجاب مانعی برای فعالیتهای سیاسی، اجتماعی و علمی نبوده، بلکه حافظ کرامت زن در اوج بحرانهای اجتماعی است. این حضور در همایشهای پرجنبوجوش، با رعایت کامل «نمادهای حریم حجاب و عفاف» همراه بود.
اوج صلابت زینبی در حفظ حریم عفت در سختترین شرایط
حضرت زینب (س)، تبلور عملی عفاف فاطمی در عرصه بلا و کارزار بودند. سیره ایشان نشاندهنده آن است که حجاب و عفت در بدترین و پرتنشترین موقعیتهای اجتماعی نیز قابل حفظ و خدشهناپذیر است. در جریان اسارت و در مجلس یزید، خطبه آتشین ایشان در اعتراض به یزید و مطالبهگری نسبت به رعایت حجاب و پوشش زنان اهلبیت (اینکه چگونه زنان و کنیزان خود را پشت پرده جای دادهاند، اما دختران پیامبر در میان نامحرمان در شهرها گردانده میشوند) اوج قدرت مطالبهگری و غیرت دینی بر مسئله عفاف و پوشش است. این عمل زینبی، پیامی روشن برای تمام زنان مسلمان دارد که: حجاب، پرچمی هویتی و خط قرمز کرامت است که حتی در مقام اسارت و ظلم، باید بر قلههای تاریخ برافراشته بماند. صیانت فرهنگی و حفظ صلابت زنانه که ایشان در اوج داغدیدگی و سختی به نمایش گذاشتند، نشان میدهد که فرهنگ حجاب، عامل اصلی پایداری روحی و شخصیتی زن در برابر هجوم فرهنگهای مخرب و هوسران است.
ضرورت اجتماعی و راهکارهای ترویج فرهنگ فاطمی-زینبی
الگوگیری از سیره اهلبیت (ع) به ما میآموزد که حجاب یک نیاز اجتماعی برای دستیابی به امنیت روانی و سلامت نسل است. در جوامعی که لذتهای جنسی آزادانه در محیط کار و اجتماع با هم آمیخته میشوند، قوای افراد از مسیر اصلی فعالیت و تمرکز خارج شده و نیروی کار به هدر میرود، حریم خانوادهها شکسته میشود و آمار طلاق و فساد اخلاقی بالا میرود. حجاب در کنار مدیریت چشم مردان، در واقع به دنبال محدود کردن لذتهای غریزی به حیطۀ مقدس خانواده و ازدواج است تا جامعه به آرامش، طهارت و رشد و بالندگی دست یابد. ترویج این فرهنگ نیازمند یک رویکرد جامع و روشمند است.
نهادینهسازی این فرهنگ در کودکان و نوجوانان، یک مسئولیت مشترک برای والدین و تمام مراکز آموزشی و فرهنگی است. این امر نه با تحکم و امرونهی لجاجتبرانگیز، بلکه با آموزش متناسب با سن و بهرهگیری از ابزارهایی چون تمثیل (ارزش جواهر و پوشاندن آن)، قصهگویی، تشویق و ترغیب نرمزبانه و مهمتر از همه، الگودهی عملی میسر است. والدین باید هویت و ارزش وجودی دختران را به آنها بشناسانند تا بدانند ارزش آنها در جسمشان خلاصه نمیشود و این خودباوری، مهارت تصمیمگیری و مدیریت عقلانی احساس را در آنها تقویت میکند. در نهایت، لازم است با توجه به تحولات فرهنگی و شناخت نسل نو، بهجای بسنده کردن به احساسات صرف دینی، برنامههای تعمیق معرفت دینی را به صورت پویا و بهروز دنبال کنیم و با مفهومسازی و موجآفرینی مثبت در زمینۀ زیست عفیفانه، از صیانت فرهنگی جامعه پاسداری کنیم.
                  
  
  
  
  
  
  
  
  
  
نظرات کاربران