به گزارش خبرگزاری مهر، اطلاعات نوشت: به باور یک حقوقدان، راهحل بسیاری از آسیبهای اجتماعی امروز ایران، برگرداندن مشکلات به ساحت خودشان و «غیرامنیتی کردن» و «غیرقضائی کردن» (قضازُدایی) آنهاست و اینکه باید هر مشکلی را در موقعیت خودش حل کرد و باید رفع مشکل را به نیروی اجتماعی و نیرویی که معطوف و مربوط به اوست، واگذار کنیم.
امیر شریفی که با اطلاعات درباره چگونگی کاهش رنج و آلام جامعه گفتگو میکرد، میافزاید: توجه جدی به مشکلات اجتماعی در ایران با توجه به روند رو به رشد تعدادی از آنها بر اساس پژوهشهای موجود و افزایش شیوع مشکلات اجتماعی در گروههای سنی پایینتر، ضروری است و با توجه به تنوع مشکلات اجتماعی و محدودیت منابع انسانی و مالی، لازم است تا نخست به اولویتهای این مشکلات برای برنامهریزی و مداخله دست یافت.
وی ادامه میدهد: در بسیاری از کشورهای جهان وضع مشکلات و ناهنجاریهای اجتماعی بر اساس شاخصهای معین و دادههای موجود، سالانه و تحت عناوینی مانند «گزارش وضعیت اجتماعی» انتشار مییابند. چنین گزارشهایی به سیاست گذاران، تصمیمگیران و مُجریان برنامههای اجتماعی در کشورها کمک میکنند تا به شناخت دقیقتری از وضع موجود و روند مسائل و مشکلات اجتماعی در کشور خود دست یابند و ضمن اولویتبندی در خدمات و برنامهها، نتایج برنامهها و مداخلات را ارزیابی کنند. در صورت فقدان چنین گزارشهایی، اطلاعات و آمار دقیقی از وضع مشکلات اجتماعی در کشور با توجه به تجارب مشابه در ایران و جهان، میتوان از روشهای دیگری که به شیوهای علمی و بر اساس اِجماع گروههای مختلف مرتبط با مشکلات اجتماعی هستند، به اولویتبندی در این مورد دست یافت.
شریفی معتقداست: به طور کلی، امروزه آسیبهای اجتماعی رو به ازدیادند، فشارهای عصبی بیش از پیش توسعه پیدا کردهاند و مردم دنبال پناهگاه و کسی هستند که با آن درد و دل کنند. علت این امر آن است که جامعه سنتی ما اصولی که بر آن حاکم بوده را از دست داده و متزلزل شده و اخلاقیات مُدرن را هم به معنای واقعی، پذیرش نکرده است. اکنون، ارزشهای جامعه ما دوپاره شدهاند و از خود بیگانگیهایی به وجود آمدهاند. جمعیت ایران به سرعت رشد پیدا کرده و شهرنشینی نیز گسترش یافته است. وقتی که شهرها پُر از جمعیت شوند، اما امکانات و کار به اندازهٔ کافی در آنها نباشد، خود به خود بسیاری از آسیبهای اجتماعی را به همراه خواهند آورد.
این حقوقدان ادامه میدهد: آسیبهای اجتماعی اَشکال و انواع گوناگونی دارند، لکن به نظر میرسد که اکنون در جامعه ما «بحرانهای اقتصادی» نقش بسیار مهمی را در زندگی افراد ایفا میکنند. بحرانهای اقتصادی نیز انواع مختلفی دارند که مهمترین آنها عبارتند از: فقر اقتصادی، تورم، بیکاری و گرانی. بانک جهانی در جدیدترین گزارش خود پیشبینی کرده است که رشد اقتصادی ایران در سال ۲۰۲۵ میلادی منفی ۱.۷ درصد خواهد بود و تورم به ۴۹ درصد میرسد. پیشبینی برای سال آینده هم چندان امیدوارکننده نیست؛ زیرا رشد اقتصادی ایران به منفی ۲.۸ درصد خواهد رسید و نرخ تورم احتمالاً به ۵۶ درصد افزایش پیدا میکند.
شریفی میافزاید: تورم بیش از ۵۰ درصد، قدرت خرید مردم را به شدت کاهش میدهد، طبقه متوسط را به زیر خط فقر میبرد و فقرا را فقیرتر میکند. این وضع، پیامدهای اجتماعی و اقتصادی شدیدی دارد و سرمایهگذاری بخش خصوصی راهم تحت تأثیر منفی قرار میدهد.اگر تغییرات اساسی رخ ندهد و تحریمها ادامه یابند، متأسفانه ایران با رشد منفی شدیدتر و فشار تورمی بالایی مواجه خواهد بود و پیشبینیهای خوشبینانه بینالمللی فقط تصویر تقریبی از وضع کنونی را ارائه میدهند.
وی با اشاره به اختلافات طبقاتی در جامعه، ادامه میدهد: چند روز قبل در رسانههای مَجازی خبری همراه فیلم منتشر شد مبنی بر آنکه یک پسر به مناسبت روز دختر برای نامزدش یک دسته گل بزرگ به ارزش ۵۰۰ میلیون تومان به همراه یک گوشی آیفون ۱۷ به قیمت ۳۰۰ میلیون تومان خریداری کرده است. به راستی وقتی بیشتر جوانان و حتی بزرگسالان با چنین تصاویری مواجه میشوند، با خود چه میاندیشند؟ این پسر این میزان پول را از کجا آورده است که چنین ولخرجیهایی میکند؟ یا اینکه احتمالاً اگر پدر این پسر این پول را پرداخته است، شغلش چیست که اینگونه خرج میکند؟ انتشار خبرهایی از این نوع بهخصوص در فضای مَجازی، دلالت تام و تمام بر وجود شکاف طبقاتی عمیق دارد و اینکه افرادی با پولهای بادآورده چه خوشگذرانیهایی را تجربه میکنند، در حالی اکثر افراد جامعه در تحقق نیازهای حداقلی خود ناکام هستند.
چه کسی فقیر است؟
این حقوقدان بابیان اینکه مطالعات علمی ثابت کردهاند که «فقر اقتصادی» مبنا و اساس انحرافات اجتماعی است، میگوید: اکثر مرتکبان جرایم خشن، معتادان به مواد مخدر و الکل، مبتلایان به امراض روانی و اشخاصی که اقدام به خودکشی میکنند، از طبقات پایین اجتماعی هستند. در عصر حاضر از فقر بهعنوان عامل عمده انحرافات اخلاقی یاد شده است. ارتکاب جرایم طبقات فقیر از شکافی که بین خواستهای جوانان آن طبقه با آنچه در دسترس آنهاست، سرچشمه میگیرد. عمدهترین علت انحرافات اخلاقی طبقه فقیر، نتیجه فشارهای حاصله از شکست در رسیدن به هدفهای معین است.
اگر روزی در جوامع مختلف، فقر بیشتر به گرسنگی و عدم توان تأمین معاش تعبیر میشد اما امروز فقر ابعاد وسیعتری به خود گرفته است و تعبیرهای موسع تری از آن میشود. مثلاً کسی که نتواند سرپناه اختیاری داشته باشد و مالک چهاردیواری محل سکونتش باشد و زیر بار سنگین اجارهبها، کمر راست نکند، به نوعی فقیر است. کسی که نتواند وسایل و تجهیزات کمک آموزشی را برای فرزندان خود تهیه کند، فقیر است. کسی که نتواند وسیله حمل و نقلی برای رسیدن به مقصد داشته باشد، فقیر است. کسی که حقوقی ثابت دریافت میکند اما مواجه با تورم ۴۵ درصد است، فقیر است. کسی که احساس کند در کشوری زندگی میکند که نسبت به همسایگانش در مسائل اقتصادی عقب مانده است، فقیر است. کسی که جامعه امروز را فهم نکند و زبان مشترکی با جوامع و ملتهای دنیا نداشته باشد و از روند رشد صنعت و کشاورزی و خدمات عقب مانده باشد، فقیر است.
این حقوقدان کار را ارزش محوری هر جامعهای میداند و میافزاید: کشوری که در آن نرخ بیکاری بالا باشد، بدون شک با انواع معضلات اجتماعی دستوپنجه نرم میکند. در واقع، بیکاری سبب به وجود آمدن بسیاری از آسیبها و بحرانهای اجتماعی از جمله فقر، اعتیاد و انواع بزهکاریها میشود. ایجاد اشتغال یکی از بارزترین مسئولیتهای دولتها ست و رسیدن به این مهم، سرآغاز از میان بردن بسیاری از مشکلات اجتماعی و اقتصادی خواهد بود.
بنابه گفته وی در ادبیات اقتصادی «اشتغال» و «بیکاری» دو واژه جدانشدنی از یکدیگرند و تا زمانی که در جامعهای مشکل بیکاری حل نشود، آسیبهای اجتماعی در آن جامعه روزبهروز افزایش مییابند و در قالب و شکلی تازه خود را نشان میدهند.
توجه به کانون خانواده
شریفی اظهار میافزاید: جامعهشناسان و جرمشناسان معتقدند آسیبهای اجتماعی از الگو و مدل خاصی پیروی نمیکنند، اما مهمترین عوامل رشد و ترقی هر پدیدهای، شناسایی آسیبهای آن و رفع آنها برای تداوم حیات آن پدیده است. مقابله صحیح و علمی با آسیبهای اجتماعی و درمان یا پیشگیری از گسترش و پیدایش آنها ضروری است. البته آنچه جوامع مختلف را در این مورد از هم متفاوت میسازد، نوع نگرش این جوامع به علل بهوجود آورنده آسیبها و راهکارهای اصلاح و بهبود آن است. آسیبهای اجتماعی گستره زیادی دارند.
لکن اولین و اساسیترین آسیبی که زمینههای بروز و ظهور آسیبهای بعدی را به وجود بیاورد، کانون خانواده است. منشأ بسیاری از آسیبهای اجتماعی که باعث بروزدرگیریها در جامعه، رفتارهای خشن، نزاع و پرخاشگری میشود در خانواده است. دریک خانواده باید بسترهای لازم برای قرار گرفتن دو نفر در کنارهم وجود داشته باشد بدان معنا که علاوه بر رابطه همسری، زوجین به نوعی همسفر یکدیگر باشند و نگاه آموزشی و تربیتی آنها به فرزندان مناسب باشد تا بتوانند محیط مناسب را برای ارتقای رشد سلامت فکری، جسمی، عاطفی و روحی فرزندان خود فراهم کرده و اساساً خانواده مبنایی برای پیشگیری از آسیبهای اجتماعی باشد. بنابراین رشد فکری و فرهنگی در نظام خانواده مبنای اساسی برای پیشگیری ازبروزآسیبها در جامعه است.
شاید از دیدگاه عموم افراد جامعه اعتیاد، طلاق، آسیبهای ناشی از استفاده از ماهواره و اینترنت و مواد مخدرآسیبهای اجتماعی مهمی باشند، اما به هر حال پایه و اساس عزت نفس، خودباوری و اعتماد به نفس فرد برای رسیدن به آینده بهتر، رشد بیشتر و نگاه مثبت به زندگی در نظام خانواده شکل میگیرد؛ لذا دولتها برای داشتن جامعهای با حداقل آسیبهای اجتماعی باید به هر شکل ممکن از نظام خانواده به اَشکال مختلف حمایت کنند.
نظرات کاربران