به گزارش خبرنگار مهر نشست علمی نقد و بررسی فیلم سینمایی « زن و بچه» با حضور محسن ردادی، علیرضا بلیغ و سیدمصطفی رضایی صبح امروز چهارشنبه ۱۶ مهر در خانه علوم انسانی ایران برگزار شد.
در آغاز این نشست، بلیغ با اشاره به وضعیت ژانر اجتماعی در سینمای ایران عنوان کرد: در سالهای اخیر ژانر اجتماعی بر بازنمایی بخشهای خاکستری و تاریک جامعه تمرکز دارد و به نوعی از آن با عنوان رئالیسم سیاه یاد میشود. کارگردان «زن و بچه» گفته بود من آنچه را که میبینم میسازم و از همین جهت هم داعیه رئال بودن این فیلم را دارد. این فیلم بر خلاف فیلمهای قبلی وی که به طبقه فرودست میپرداخت، به طبقه متوسط میپردازد ولی بر مشکلات اقتصادی تمرکز ندارد و به طور خاص وضعیت زن در جامعه ایران را بررسی میکند.
تطور و گستره فیلم در ژانر دفاع مقدس
وی ادامه داد: نمیتوان گفت فیلمهای روستایی بازنمایی رئالی از جامعه ایران دارد. اصرار بر این است که جامعه ایرانی همین است که ما در تصویر نشان میدهیم، البته آسیبهای اجتماعی قابل انکار نیست اما نمیتوانید بازنمایی کاملی از جامعه بدهید و خب شاید فیلمساز هم بگوید این وظیفه من نیست که به همه جوانب بپردازم اما آنگاه دیگر با ادعای او سازگار نیست. بیایید این رئالیسم سیاه را با ژانر دفاع مقدس مقایسه کنیم، ژانر دفاع مقدس علاوه بر اینکه در جامه واقعا وجود داشته، در بازنمایی تطورات، گستره و وضعیت جامعه نیز بسیار گشادهدستتر بوده است و شکلهای مختلفی از این ژانر را رقم زده است. زمانی که به دهه هفتاد یا هشتاد میرسیم، در سینمای حاتمی کیا میبینیم که آن قهرمان دفاع مقدس، پیگیری میشود و به چالشهای رزمنده در جهان پس از جنگ پرداخته میشود یا مثلاً در سینمای دهنمکی به شخصیتهایی پرداخته میشود که هرچند ظاهر آنها با اتمسفر جبهه ناهمخوان است اما در جنگ حضور داشتهاند و «اخراجیها» در عمل برگرفته از کتاب «کوچه نقاشها» راحله صبوری است. یا بعدتر فیلمهای کمدیای مثل «ضدگلوله» آمدند که شخصیت آن نه ویژگی خاصی داشت و نه تاثیری از فضای جنگ پذیرفت اما باز هم حضور داشت. فکر میکنم قدرتی که در ژانر دفاع مقدس برای ارتباط با مخاطب وجود داشت، سبب شد برخی از کمدیهای امروز نیز به بازسازی دهه شصت با ژانر کمیک و تراژیک بپردازند و تلاش کنند تا با این نوع از دفاع مقدس بر آن بازنمایی آغازین غلبه کنند. اینها نشان میدهد که چقدر تکثر در ژانر دفاع مقدس وجود دارد.
شخصیت زن در این فیلم سادهلوح است
بلیغ با مقایسه این ۲ ژانر اظهار کرد: در ژانر اجتماعی جز آثار سیاه چه ساخته شده؟ برخی از سرمایه مازاد اقتصادی که خود این آسیبهای اجتماعی را ساخته مشغول خرج برای ساخت خود این فیلمها شده است. به نظر میرسد خود نهادها با انداختن توپ در زمین ایدئولوژی تقصیر خود را در فساد انکار میکنند. البته مثلا در سینمای بهروز شعیبی به رغم اجتماعی بودن اصراری بر تلخ تمام کردن فیلم وجود ندارد اما «زن و بچه» توامان ضد زن و ضد مرد است. این فیلم در سکانسها و دیالوگها تلاش میکند بگوید جامعه ایران زن را سرکوب میکند و مردسالار است و آشکارا مرد را مورد هجمه قرار میدهد. اما این فیلم شخصیت زن را نیز آشکارا احمق نشان میدهد، مثل ماجرای خواستگاری در فیلم. چطور میشود یک زن اینقدر سادهلوح و احساساتی باشد؟ بر خلاف «برادران لیلا»، شخصیت زن در اینجا کنشگر نیست. در فیلم به جز سکانس دادگاه، نشان داده میشود که کسی از عواطف زن پشتیبانی نمیکند و قانون بر علیه اوست. فکر میکنم این شکل از برجسته سازی معضلات زنان در جامعه خطاست و در واقع این مشکلات متعلق به مرد و زن هردوست و مردان هم به همین اندازه درگیر هستند.
وی افزود: در این فیلم زن وارد مبارزه با ساختار مردسالارانه ظالمانه میشود اما در نهایت از آن نقطه دور میشود. وقتی در سکانس پایانی بچه را بغل میکند، فیلم به زنان پیشنهاد میدهد که به جای مقابله و ابراز شکلی از خشونت، از عنصر زنانه خود یعنی عواطف و احساسات استفاده کنند؛ این در رفتار مهناز با پدرشوهر و سامخانیان دیده میشود و فیلم در عمل میگوید برای بر هم زدن نظم باید از این عنصر استفاده کرد. اما در همین فیلم ضربههایی که به زن وارد میشود، برخاسته از همین احساسات، عناصر و سادهلوحی او است. تکیه بر ۲ عنصر عاطفه و احساس فرمولی است که روستایی برای بر هم زدن نظم معرفی میکند اما معلوم نیست که باتوجه به خود فیلم، آیا این کار ممکن است؟
عیاری سوژه فیلم «خانه پدری» را از حوادث روزنامه برداشته بود
در ادامه این نشست رضایی با اشاره به وجود خلاء تئوریک در مطالعات فیلم گفت: آوینی به رئال بودن فیلم و پرداختن آن به مسائل جامعه تاکید داشت. به طور مثال وقتی مسأله خیانت در سینما برجسته شد برخی میگفتند این سیاه نمایی است اما او میگفت که اتفاقا این نشان میدهد که آسیبهای طبقه مدرن چیست و به نفع ماست. بهنظر میرسد ما هنوز معیار روشنی برای قضاوت و مطالعه نداریم. به زعم من پرداختن به مسائل اجتماعی یکی از وظایف سینما است. ۲ بحث مطرح میشود؛ اولا چقدر این پرداخت واقعی است و دوما اینکه آیا هنرمند باید راهحل نیز ارائه دهد؟
وی ادامه داد: به طور مثال وقتی فیلم «خانه پدری» به کارگردانی کیانوش عیاری پخش شد انتقادات زیادی به آن وارد آمد اما عیاری گفت من این رویداد را در بخش حوادث روزنامه خواندم و واقعی است. سوالی که مطرح میشود این است که آیا ممکن است به هر مشکلی بپردازیم؟ و آیا میتوان مسائل را تعمیم داد؟ اگر بخواهیم رئالیسم را بیش از اندازه پررنگ کنیم به فیلم مستند تبدیل میشود و از درام دور میشود. پرداختن به آسیبهای اجتماعی به نظر من امری مطلوب است و فکر میکنم که این وظیفه هنرمند نیست که راهحل بدهد. نهادهای بسیاری به آرمانها میپردازند و خب جمعی هم به آسیبها توجه دارند.
رضایی با اشاره به مضامین سینمای روستایی بیان کرد: باید به هنرمند این آزادی داده شود تا با نگاه خود به مسائل اجتماعی بپردازد و بعد به نقد کار او پرداخت. روستایی در سینمای خود به معضل اعتیاد، بیکاری، بزهکاری و فشار اقتصادی پرداخته است که قابل انکار نیست. مگر چند فیلم مانند «برادران لیلا» به مسائل کاهش ارزش پول پرداختهاند؟ موضوع زن یکی از موضوعات مطرح امروز است و روستایی به آن پرداخته است. مسأله خانواده و تربیت در این فیلم اهمیت دارد و این واقعا یکی از معضلات موجود و جدی است. در فیلم «موج مرده» ابراهیم حاتمیکیا میگفتند «ما به جنگ رفتیم و بچههامان را به شما سپردیم» پرداختن به نهاد تربیت مسائلهای است که هم حاتمیکیا و هم روستایی به آن میپردازند. در این فیلم شخصیت هایی مثل معلم در برابر پرستار و وکیل وجود دارند که منفی نیستند و این یکی از نکات مثبت فیلم شمرده میشود.
«زن و بچه» ما را دعوت میکند تا به اخلاق و وجدان رجوع کنیم
در ادامه این جلسه ردادی با اشاره به علاقهاش به این فیلم گفت: این فیلم به خوبی وضعیت «از جا در رفتگی» جامعه را توصیف میکند. پسری که عاشق زنی بزرگسال میشود، پرستاری که تلاش میکند کسی را بکشد و مامور آمبولانسی که کاسب میشود این وضعیت را به خوبی نشان میدهد. پدر نقش خود را ایفا نمیکند و همه چیز به هم ریخته است. حالا که پدر وجود ندارد و در این جامعه پدر را کشتهایم، ایرادی ندارد که به عواطف زنانه بپردازیم. در فیلمهای ژاپنی یک دورهای همه به مادر توجه داشتند و در این مرحله شاید مادر بیش از پدر به کار ما بیاید. فیلم چالش بین اخلاق و قانون را به خوبی مطرح میکند و میگوید به جای انتقامجویی که همه به دنبالش هستند، به اصول اخلاقی رجوع کنید. فکر میکنم که روستایی مسیری متفاوت از «برادران لیلا» طی کرده است. در آن فیلم کارگردان جامعه را به عصیان فرا میخواند تا حول یک زن جمع شوند. اما در این فیلم میگوید به رغم همه بدیها شاید باید به جای عصیان و انتقام به درون خود و احساسات و وجدان رجوع کنیم. علییار در این فیلم نماد عصیانگری است که با کارهای خود همهچیز را پیچیدهتر میکند و عصیانش بنبست ایجاد میکند. درجایی که نهادهای قانونی، سلامت و آموزش و پرورش و خانواده ناکارآمد است، میشود بر وجدان تکیه کرد و به رستگاری رسید. اگر کارگردان صحنه آخر که نقطه امید فیلم محسوب میشود را نشان نمیداد یا زن پدرشوهر را میکشت، جامعه سیاهتر میشد و شاید نخل طلا را نیز میگرفت. روستایی یک سرمایه است و از باندهای مسلط سینما که ایدهها را مسدود میکنند فاصله گرفته است و مشغول ساخت مسیری نو است. فکر میکنم که جمهوری اسلامی میتواند با این شخص کار کند.
بلیغ در ادامه و دور دوم گفتگوها با تاکید بر پرداخت به ریشههای مسائل ابراز کرد: این فیلم به مسائلی که به طور ریشهای سازنده این مشکلات هستند نمیپردازد. تا زمانی که شکل اقتصاد، حکمرانی و الگوی توسعه اینچنین است آسیبهای اجتماعی بازهم از نو زاییده میشود و ریشه حل نمیشود. چرا به سراغ ساختار اقتصادی نامولد نمیروند که زمینهساز این آسیبهاست؟ مثلا حاشیهنشینی یک آسیب اجتماعی است که خودش آسیبهایی چون اعتیاد و بیماری و بیکاری میسازد و این حاشیهنشینی هم خود زاده یک اقتصاد نامولد و رانتی است. در سینمای آمریکا وقتی یک فساد دولتی نشان داده میشود ممکن است به این نتیجه برسند که کل ساختار ارگانی مثل پلیس فاسد است، اما همیشه یک شخصیت وجود دارد که از درون ساختار اوضاع را سامان میدهد. این شکل از تخریب شخصیت پدر در جامعه و اینکه بگویم به جای غلبه زنان به مادرانگی آنها توجه میکنیم یک نکته مثبت است و سکانس آخر میگوید اگر از اینجا درستش کنیم بهتر میشود. اما شخصیت زن در طول فیلم نشان میدهد که از عهده اینکار بر نمیآید. اگر قرار است روحیه مادرانگی منجی ما باشد، باید این شخصیت در طول فیلم تعمید داده بشود.
خلاء تئوریک به بحثهای ما آسیب میزند
وی در ادامه اظهار کرد: در مجموع، قوانین ظالمانه نیست و ممکن است بخشهایی از آن معیوب باشد نه اینکه فقه و قانون جمهوری اسلامی ایراد دارد. میتوان با تکیه بر همین فقه ساختارها را جوری شکل داد که این فشار از روی زن برداشته شود. اگر اقتصاد سالم بود و درآمد کافی بود، این همه فشار روی این زن قرار نمیگرفت و از نقطه و نقش درستش دور نمیشد.
رضایی در پایان این نشست با تاکید بر خلاء تئوریک ابراز کرد: اینکه میگویند فیلمساز باید همه ساختار را نشان بدهد، ممکن است به فیلم آسیب برساند. کسانی هم که خواستند به مبانی مشکلات بپردازند، شکست خوردهاند. من به رغم علاقهام به سینمای روستایی احساس پیشرفت زیادی در این فیلم نکردم و در برخی ساختارهای منطقی فیلم ایراد میدیدم. همه این بحثهای ما برخاسته از خلاء تئوریک است. سیاه نمایی چیست؟ هرکس برای خودش یک معنا ساخته است. فیلمسازان آسیبشناسی میکنند و به جامعه توجه دارند اما این تنها یک ماده خام است. من ندیدم که این فیلم به فقه اسلامی ایرادی بگیرد و صرفا میگوید که آن قانون در عمل ناکارآمد است. دهنمکی که فیلمساز انقلاب است خود با مستند «فقر و فحشا» آغاز کرد و این شاهدی بر این است که بحثهای ما درباره سیاهنمایی و آسیبهای اجتماعی دقیق نیست.
نظرات کاربران