خبرگزاری مهر -گروه هنر-رویا دیانت؛ به تازگی گفته شد کوین کاستنر آنقدر از هالیوود خسته است که به همه چیز پشت پا زده و راهی یک سفر ماجراجویانه در اعماق اقیانوس شده تا از همه فاصله بگیرد. احتمالاً مهمترین عامل دلزدگی او گزارشی بود نوشته پیتر کیفر که در «هالیوود ریپورتر» و در قالب مروری بر مسیر کاری کوین کاستنر منتشر شد. شاید این گزارش یک تسویه حساب با چهرهای باشد که به شکلی متفاوت خود را به هالیوود تحمیل کرد و شاید هم مروری باشد بیطرفانه بر کارنامه یک چهره کهنهکار. قضاوت با شماست.
این گزارش چنین شروع شده است: مثل خیلی از بحثها، همه چیز از پشت میز آشپزخانه شروع شد. سر صحنه فیلمبرداری در یوتا؛ کوین کاستنر، وس بنتلی و کلی رایلی در حال بازی در یک سریال درام خانوادگی به نام «یلواستون» بودند که بین برداشتها، تنشها به اوج خود رسید. کاستنر که هم بازیگر و هم تهیهکننده اجرایی بود، بنتلی را تحت فشار گذاشت تا فیلمنامه تیلور شریدان را کنار بگذارد و آن لحظه را به روش او بازی کند. بنتلی امتناع کرد. او به کاستنر گفت برای بازی در اثری از تیلور شریدان قرارداد بسته، نه محصول کوین کاستنر.
منبعی که آنجا حضور داشت میگوید: «کوین از این خوشش نیامد و به سمت او حمله کرد. مشتی زده نشد، اما آنها همدیگر را هل دادند و تنه زدند و آنقدر پیش رفتند که دیگران مجبور شدند از هم جدایشان کنند». به گفته یکی از شاهدان، رایلی اشک میریخت و تولید برای مدت کوتاهی متوقف شد.
این جنجال که پیش از این گزارش در جایی ذکر نشده، نقطه عطفی شد که پس از کشمکشهای مختلف سر قدرت خلاقانه و غرور جریحهدار شده، چهره کرد؛ هرچند برای کاستنر، به معنی آخرین حادثه ناگوار از یک مجموعه طولانی حوادث ناگوار بود، حرفهای که با دشمنی با دیگران، ترک کار، شکایتهای حقوقی، رسواییهای مالی و شهرت روزافزون در قالب «یک چهره غیرممکن» مشخص میشود.
حاشیهها چطور دامن کاستنر را گرفت
افراد زیادی در هالیوود هستند که قسم میخورند دیگر هرگز با کاستنر کار نکنند و هر یک دلایل خود را دارند. میگویند او همیشه صورتحسابهایش را به موقع پرداخت نمیکند و در یکی از پروژهها یک دعوی قضائی بابت صدها هزار دلار هزینه لباس پرداخت نشده تشکیل شد. میگویند او روابطش را درست حفظ نمیکند مثل مورد شریک تهیهکننده قدیمیاش که از او یک شکایت ۱۵ میلیون دلاری به دادگاه برد. او حتی از افرادی مانند استیون اسپیلبرگ نیز نصیحت نمیپذیرد؛ بدون هشدار فیلمنامهها را بازنویسی میکند، نظر کارگردانها را رد میکند و با همبازیهایش از جمله کلینت ایستوود، کرت راسل رو وس بنتلی اختلاف نظر داشته است.
همه اینها یک سوال واضح را مطرح میکند، سوالی که اکنون در سراسر هالیوود، حتی در میان متحدان سابق وی، زمزمه میشود: چه اتفاقی برای کوین کاستنر افتاده است؟
این ستاره ۷۰ ساله همیشه با انتخابهای جسورانه و پرخطر، از حاشیهها فاصله گرفته و هرچند هالیوود از مدتها قبل او را کنار گذاشته بود، اما از انعطافپذیری قدرت ستارهای او شگفتزده شده بود. اما اکنون، در گرگ و میش دوران حرفهایاش بازگشت به اوج، دشوارتر از همیشه است. کارگردان و بازیگر برنده اسکار که نمادینترین حضور سینمایی آمریکایی را پس از گری کوپر در گیشه داشت، کسی که جمله «اگر آن را بسازی، آنها میآیند» را به زبان آورد، کسی که زمانی فیلمهای پرفروشی مانند «بادیگارد» را در سینماها داشت، اکنون با همکارانش درگیر است و کارش به جایی رسیده که در ماههای اخیر، در همایشهای غیرمرتبط مانند نانوایی و دامپزشکی سخنرانیهای با دستمزد انجام میدهد.
منبعی که بیش از یک دهه با کاستنر کار کرده، میگوید: «غمانگیز است و این تنها چیزی است که میتوانم به آن فکر کنم. فکر میکنم او در ابهام گم شد و تا به امروز، من دلیلش را نمیفهمم.»
وقتی کاستنر ژانر وسترن را احیا کرد
فیلم «با گرگها میرقصد» کاستنر تمام ویژگیهای یک حماسه را داشت: اول اینکه یک وسترن بود که آن زمان به عنوان فیلم پرفروش گیشه شناخته میشد. اما همچنین هزینههای گزاف، شرایط کاری خطرناک و کارگردانی تازهکار کاستنر را که تهیهکننده و بازیگر فیلم هم بود، داشت. پیش از اکران فیلم در سال ۱۹۹۰، هالیوودیهای خوشذوق این فیلم را به عنوان «دروازه کوین» رد میکردند و با این عبارت به فیلم «دروازه بهشت» محصول ۱۹۸۱، یکی از بزرگترین شکستهای تاریخ گیشه اشاره داشتند.

اما، البته منتقدان کاملاً اشتباه میکردند. پس از اینکه کاستنر بودجه ۲۲ میلیون دلاری خود را بدون سرمایهگذاری استودیویی بزرگی تهیه کرد (گفته شده اوریون پیکچرز چکی به مبلغ ۱۱ میلیون دلار امضا کرد و خود کاستنر هم ۲.۵ میلیون دلار از پول خودش را وسط گذاشت) «با گرگها میرقصد» به یک موفقیت تعیینکننده دهه بدل شد و ۴۲۴ میلیون دلار فروخت و در نهایت ۷ جایزه اسکار، از جمله بهترین فیلم، بهترین کارگردانی و بهترین فیلمنامه اقتباسی را از آن خود کرد.
این فیلم به یک پدیده فرهنگی بدل شد که به تنهایی ژانر وسترن را احیا و کاستنر را به یکی از پولسازترین ستارههای هالیوود تبدیل کرد. مجله تایم او را «قهرمان جدید آمریکایی» نامید. یک سال بعد، رولینگ استون او را با تیتر «یک کلاسیک آمریکایی» روی جلد خود قرار داد.
کاستنر به سرعت از این فرصت استفاده کرد و با مجموعهای از فیلمهای موفق، از جمله «رابین هود: شاهزاده دزدان» که ۶ ماه پس از «گرگها» اکران شد و با فروش ۳۹۰ میلیون دلار، سومین فیلم پرفروش آن سال شد. پس از آن درام تاریخی «جیافکی» ساخته الیور استون اکران شد که با بودجه ۴۰ میلیون دلاری، ۲۰۵ میلیون دلار فروخت و بعد نوبت «بادیگارد» با بازی ویتنی هیوستون رسید که با فروش ۴۱۱ میلیون دلار، دومین فیلم پرفروش سال ۱۹۹۲ شد. ناگهان، کاستنر کنار تام کروز، آرنولد شوارتزنگر و بروس ویلیس، به عنوان یکی از بزرگترین ستارگان سینما در جهان شناخته شد.
سپس «دنیای آب» از راه رسید. به راحتی میتوان دریافت که با این فیلم اکشن پساآخرالزمانی سال ۱۹۹۵ که در آن کاستنر نقش یک دریانورد جهشیافته را بازی میکرد که در حاشیه یک دنیای غرق در آب زندگی میکند، فاجعهای در شرف وقوع است. در واقع، یک پیشگو در قد و قامت استیون اسپیلبرگ به او هشدار داد. کسی که فیلم «آروارهها» را ساخته بود، به کاستنر و کارگردان کوین رینولدز توصیه کرده بود که به هر قیمتی از فیلمبرداری در دریای آزاد خودداری کنند. اما این هشدار نادیده گرفته شد و کار ساخت فیلم «دنیای آب» با بودجه ۱۷۵ میلیون دلار، که در آن زمان گرانترین فیلم ساخته شده بود؛ سال ۱۹۹۴ در اطراف جزیره بزرگ هاوایی آغاز شد. این تولید با طوفانها، هشدارهای سونامی، عروسهای دریایی سمی و چندین زخمی – از جمله خود کاستنر که پس از پاره شدن طناب نجاتش، در دل طوفان بالای دکل گیر افتاد و تقریباً مرگ را به چشم دید -مواجه شد. وقتی فیلم سرانجام در تابستان ۱۹۹۵ اکران شد، اوضاع حتی بدتر هم شد و یکی از بزرگترین شکستها از زمان «دروازه بهشت» اینجا رقم خورد.

این تازه آغاز مسیری سقوط طولانی و آهسته کاستنر بود. ۲ سال بعد، او یک فیلم ماجراجویی پساآخرالزمانی دیگر به نام «پستچی» را اکران کرد که کارگردانی، تهیهکنندگی و بازی آن را برعهده داشت. آن فیلم پرهزینه نیز در گیشه شکست خورد و به شدت با انتقاد روبه رو شد. نه «دنیای آب» و نه «پستچی» هیچیک موفقیت شغلی او محسوب نشدند و کاستنر هرچند هنوز یک ستاره سینما بود، اما دیگر نمیتوانست چک سفید امضا بگیرد. او در طول چند دهه بعد به عنوان بازیگر در دهها فیلم در ژانرهای مختلف، در فیلمهایی مانند «روز انتخاب»، «گاردین»، «سیزده روز» و «رأی چرخشی» به کار خود ادامه داد و حتی گاهی کارگردانی هم کرد اما در پروژههای با بودجه بسیار کمتر مانند «محدوده باز وسترن» در سال ۲۰۰۳، که در آن در کنار رابرت دووال بازی کرد.
با این حال چیزی که کاستنر نمیتوانست از آن دست بکشد، شهرتش به سختگیر بودن بود. طبق گزارشها، او سر صحنه فیلم جنایی مهیج «یک دنیای بینقص» محصول ۱۹۹۳ که ایستوود کارگردانی آن را بر عهده داشت، با کلینت ایستوود اختلافات خلاقانه داشت. سر صحنه فیلم «۳۰۰۰ مایل تا گریسلند» با کرت راسل به اختلاف خورد و با جیم ویلسون، شریک تهیهکننده قدیمیاش که در ۸ فیلم او، از جمله «وایات ارپ»، «بادیگارد»، «پیام در بطری» و «با گرگها میرقصد» همکاری کرده بود، کار به دادگاه عالی لسآنجلس و شکایتی ۱۵ میلیون دلاری رسید.
بازیگری با اعتماد به نفس یا متکبر؟
ریک نیکیتا، که از سال ۲۰۰۲ تا ۲۰۰۸ نماینده کاستنر بود، میگوید: آدم سخت میتواند به معنای کسی باشد که از تریلرش بیرون نمیآید، یا دیالوگهایش را حفظ نمیکند، یا بیادب است؛ کوین هیچیک از اینها نیست. او چیزی را که میخواست میخواست و میدانست چه میخواهد و اگر به آن نمیرسید … خب مصالحه نمیکرد. این یک باور راسخ به خود و اعتماد به نفسی است که برای بعضیها میتواند به عنوان تکبر محسوب شود.
کاستنر بیشتر در یک مجتمع ساحلی مشرف به دریا در سانتا باربارا و در مزرعه ۱۶۰ هکتاریاش در آسپن زندگی کرده و از زمان جداشدن از همسرش کریستین باومگارتنر (که از او سه فرزند دارد؛ و از دو همسر قبلیاش هم ۴ فرزند دیگر دارد) تا حدودی گوشهگیر شده است. با این حال او به عنوان یک مسافر ماجراجو شناخته میشود که برای غواصی در کشتیهای غرق شده به سراسر جهان سفر میکند. او همچنین از طرفداران موسیقی کانتری است و گروه خودش با عنوان «کوین کاستنر و مدرن وست» را دارد که در طول سالها گرد آورده است.
گفته میشود او از یک حلقه کوچک و صمیمی، از جمله تاجر راد لیک که در تولید فیلم فعالیت دارد و هنوز به دیدگاه کاستنر ایمان دارد، مشاوره میگیرد (او به THR میگوید: او مطمئناً روی به پایان رساندن کاری که با سریال Horizon شروع کرده متمرکز است). اما مشاور اصلی فعلی او هاوارد کاپلان حسابدار سابق پرایس واترهاوس است که او در سال ۲۰۰۹، تقریباً زمانی که کاستنر در حال ساخت فیلم «مردان شرکت» با بن افلک بود، با او آشنا شد و سالها بعد دوباره در زندگی کاستنر ظاهر شد و برخی از دوستان کاستنر معتقدند که او تأثیر قدرتمندی بر زندگی حرفهای کاستنر دارد. اما بعداً درباره او بیشتر خواهیم گفت.
در سال ۲۰۱۰، کاستنر CAA را ترک کرد و با WME قرارداد بست و کمی پس از درام تاریخی «اشکال پنهان» در سال ۲۰۱۶ – که در آن نه در نقش یک کابوی و نه یک جهشیافته آبزی، بلکه یک دانشمند ناسا را بازی کرد – به نادرترین فرصت در هالیوود برای رستگاری، دست یافت.
در آن زمان کسی تصور نمیکرد «یلواستون» به چه پدیدهای بدل خواهد شد. اما وقتی اعلام شد که کاستنر برای بازی در نقش جان داتون قرارداد بسته است، زمینه برای بازگشت او به سوپراستار شدن، در یک وسترن حماسی، فراهم شد. (شریدان ابتدا رابرت ردفورد را برای این نقش در نظر داشت، اما وقتی سریال از HBO به پارامونت منتقل شد، این نقش به کاستنر رسید). جفت شدن کاستنر با شریدان – که ۱۵ سال جوانتر بود – حسابی جذاب بود.
همکاری با شریدان در «یلواستون» و اختلافاتی که باعث قطع همکاری شد
شریدان با فیلم «سیکاریو»، یک تریلر جنایی خشن درباره کارتلهای مواد مخدر در مرز آمریکا و مکزیک، به شهرت رسید و پس از آن درام جنایی وسترن «اگر از آسمان ببارد» ساخته شد که با استقبال خوبی روبهرو شد. دیدن شباهتهای بین شریدان و کاستنر کار سختی نیست. هر ۲ قبل از اینکه راه خود را به سمت نویسندگی، کارگردانی و تهیهکنندگی پیدا کنند، به عنوان بازیگر شروع به کار کردند (در مورد شریدان، این از روی ناچاری بود و او هرگز بازیگر موفقی نشد). هر ۲ به طرز زمختی خوشقیافه، خشن و بدون غرور هستند. مهمتر از همه، هر ۲ علاقه عمیق و پایداری به زندگی در مناطق مرزی و وسترن دارند.

فصل اول سریال «یلواستون» به خوبی پیش رفت. به غیر از کاستنر، این سریال پر از بازیگران نسبتاً ناشناخته بود و کاستنر به وضوح ماهی بزرگ این برکه کوچک محسوب میشد، اما موفقیت خارقالعاده ۲ فصل اول، پویایی قدرت در صحنه را به نفع شریدان تغییر داد. بازیگران، که بیشترشان حرفه تازه پررونق خود را مدیون سازنده سریال بودند، به شدت به شریدان و «۱۰۱ استودیوز» وفادار بودند. با گذشت فصلها، کاستنر به طور فزایندهای به یک چهره دوقطبی تبدیل شد و برخی از بازیگران از تکبر کاستنر به ستوه آمدند.
درگیری با وس، خط قرمز بود. منبع دیگری که در دعوای با بنتلی حضور داشت، میگوید: «بعد از آن همه چیز فرق کرد. همه وس را دوست داشتند و این موضوع واقعاً تیلور را ناراحت کرد. از آنجا به بعد کوین و تیلور با هم درگیر شدند. اوضاع خیلی ناجور شد». میگویند وقتی «۱۸۸۳»، اسپینآفی از سریال «یلواستون» که داستان اصلی خانواده داتون را روایت میکند، وارد مرحله تولید شد، اوضاع به هم ریخت. تقریباً در همان زمان، کاستنر فیلمنامه اولین قسمت از دیدگاه بلندپروازانه خود، «افق» را منتشر کرد که از سال ۱۹۸۸ در حال بررسی آن بود. این مجموعه فیلم «نهنگ سفید» کاستنر بود، یک وسترن ۲۰۰ میلیون دلاری که باعث شد «با گرگها میرقصد» مانند یک فیلم مستقل ساندنسی به نظر برسد. حماسه کاستنر نه یک، نه ۲، بلکه ۴ فیلم بود که در غرب آمریکا پس از جنگ داخلی اتفاق میافتاد و یک دوره ۱۲ ساله را در بر میگرفت.
مشکل این بود که هیچکس آن را نمیخواست. «هیچ کس برای خرید اودیسه [کاستنر] و پس از آن عجله نداشت.» یک منبع میگوید: «در سال ۱۸۸۳، او میخواست به همه ثابت کند که اشتباه میکنند. او با وسواس این کار را دنبال میکرد و در نتیجه دنیایش در «یلواستون» شروع به از هم پاشیدن کرد».
دعاهای متناقض کمکم به مطبوعات راه یافت و گزارش شد که کاستنر، که برای شروع ساخت فیلمهای «افق» مقداری بودجه جمع کرده بود، میخواست سریع سریال «یلواستون» را ترک کند. طرفداران کاستنر این ادعا را رد میکنند و در عوض میگویند که شریدان مشکلساز بوده زیرا او فیلمنامهها را دیر تحویل داده است. صرف نظر از این، کاستنر فهرستی از خواستههای مورد نیاز برای بازگشتش به فصل پنجم، از جمله پرداخت اولیه ۱۰ میلیون دلاری و تأیید فیلمنامه، را به پارامونت و تهیهکنندگان سریال ارائه داد. این شرایط رد شد و توافق شد که شخصیت جان داتون در قسمت اول نیمه دوم فصل پنجم کشته شود.
در حالی که کاستنر حدود ۱.۵ میلیون دلار برای هر قسمت دریافت میکرد و احتمال داشت که دستمزد فصلی او به بیش از ۱۰ میلیون دلار برسد، او از سریال بیرون رفت. در حالی که ابتدا قرار بود سریال «یلواستون» ۶ فصل داشته باشد، منبعی در سریال میگوید، بر اساس موفقیتی که به دست آمده بود، این سریال میتوانست تا ۸ فصل هم ادامه یابد و اگر کاستنر به بازی در نقش جان داتون ادامه میداد، میتوانست حدود ۴۵ میلیون دلار به جیب بزند.
برخی معتقدند کاپلان که شریک تجاری کاستنر شده بود، در تصمیم کاستنر برای ترک «یلواستون» و دنبال کردن «افق» نقش داشته، اما کاپلان این ادعا را رد میکند. مارک واینستین که اوایل ۲۰۲۲ به عنوان مدیر تولید فیلم «افق: یک حماسه آمریکایی» استخدام شد، هم او را مقصر میداند. در هر حال واینستین هفتهها با کاستنر به دنبال لوکیشن گشت و وظیفه بررسی بودجه فیلم اول را بر عهده داشت. پس از خواندن فیلمنامه، وقتی فهمید که کاپلان و کاستنر فکر میکنند میتوانند فیلم را با ۷۰ میلیون دلار بسازند، بسیار شگفتزده شد، چون برآورد او نزدیک به ۱۳۰ میلیون دلار بود. در نهایت کاپلان همان سال واینستین را اخراج کرد.
البته، حتی بدون کاستنر هم «یلواستون» به یک دارایی میلیارد دلاری برای پارامونت تبدیل و ۷ اسپینآف مختلف به دنبال آن خلق میشد. کما اینکه شریدان اکنون یکی از نامهای پرسود هالیوود است، و دیوید الیسون، مدیرعامل پارامونت اخیراً او را «نابغهای بینظیر با سابقهای بینقص» نامیده است.
در هر حال به وضوح میتوان گفت که بین این ۲ کابوی قدیمی کینهای وجود دارد. به گفته یک منبع موثق، کاستنر در طول فیلمبرداری فیلم «افق» در یوتا، برای پیدا کردن اسب و گاو برای اجاره مشکل داشت و شایعهها حکایت از این داشت که بیشتر دامها از قبل توسط تیلور شریدان اجاره شده بودند.
بودجه ساخت «افق» چگونه تأمین شد؟
وقتی افراد نزدیک به کاستنر فیلمنامه اصلی «افق» را که بیش از ۱۸۰ صفحه بود، خواندند، از او خواستند آن را به شدت کوتاه و اصلاح کند. فیلمنامه شامل شخصیتهای پراکندهای با خطوط داستانی متفاوت است که همگی در یک شهرک وسترن خیالی به هم میپیوندند. منبعی که پیشنویس اولیه را خوانده، میگوید: «من نمیتوانستم از آن عبور کنم. مثل یک «ویله موز» بود».
کاستنر در مصاحبه با مجله GQ در سال ۲۰۲۴ چنین اعتراف کرد: اگر روانپزشک من به من میگفت: کوین، هیچکس نمیخواست یک فیلم را بسازد، درست است؟ پس چرا میروی و ۴ تای دیگر مینویسی؟ چرا میروی این کار را میکنی؟ احتمالاً جواب من این میبود: چون من باور دارم.
تأمین بودجه لازم یک نبرد دشوار بود، اما کاستنر که قبلاً این کار را در فیلم «با گرگها میرقصد» انجام داده بود و خیلی هم به آن مینازید، در نهایت یک متحد کلیدی اولیه یعنی دنی پیکاف را پیدا کرد. پیکاف، وارث ثروت یک شرکت آب معدنی، سرمایهگذاری ۸ رقمی و استفاده از جت شخصی کاستنر را تأمین کرد. او سرمایهگذاران دیگری هم پیدا کرد؛ تانر بیرد از شرکت سیلور سیل انترتینمنت و حتی چند میلیون دلار کمک مالی از ایالت یوتا که قول داده بود ۴ فیلم را آنجا فیلمبرداری کند. پیشفروشهای خارجی که او در جشنواره کن ۲۰۲۳ به دست آورد، پشتوانه مالی فراهم میکرد و کاستنر، همانطور که با فیلم «گرگها» انجام داد، بخشی از سرمایه خود را نیز وارد این بازی کرد، این بار مبلغ هنگفت ۳۸ میلیون دلار.
در آن زمان، او پول – یا حداقل وثیقه – را داشت. کاستنر صاحب چندین ملک مجلل است، از جمله یک قطعه زمین خالی ۱۰ هکتاری در کنار اقیانوس در کارپینتریا که زمانی به قیمت ۶۰ میلیون دلار فهرست شده بود. تا بهار ۲۰۲۲، او پول کافی و بازیگرانی از جمله لوک ویلسون و سینا میلر را برای شروع فیلمبرداری فیلم اول و دوم از ۴ فیلم جمع کرد و تقریباً همین زمان برادران وارنر هم به عنوان توزیعکننده داخلی فیلم قرارداد امضا کردند.

در بهار ۲۰۲۴، کمی پس از پایان تولید، کاستنر اولین فیلم «افق» را به جشنواره فیلم کن برد. به گفته منابع، نگرانیهایی وجود داشت که فیلم برای نمایش آماده نباشد و زمان بیشتری مورد نیاز باشد؛ اما کاستنر فیلم و برخی از بازیگران را به فرانسه برد و فیلم را خارج از مسابقه به نمایش گذاشت. اما فیلم نتوانست بسیاری از منتقدان را شگفتزده کند (در آن زمان، راتن تومیتوز بر اساس نقدهای اولیه تنها ۲۷ درصد به آن امتیاز داد). با این حال، فیلم با تشویق ایستاده ۱۰ دقیقهای روبهرو شد که طبق گزارشها، کاستنر را به گریه انداخت.
تلاش ناموفق برای جذب سرمایه گذار و روبهرو شدن با پیامدهای یک فیلم ناکام
یک ماه بعد، در ۲۸ ژوئن ۲۰۲۴، فیلم «افق: حماسه آمریکایی – فصل اول» در سینماها اکران شد و در اولین آخر هفته اکران داخلی خود تنها ۱۱ میلیون دلار فروش داشت، فاجعهای در گیشه که تقریباً به اندازه «دنیای آب» و «دروازه بهشت» وحشتناک بود. در نهایت، با بودجه ۱۰۰ میلیون دلاری، تنها ۳۸.۷ میلیون دلار فروش کرد؛ هرچند در زمان پخش آنلاین برترین فیلم HBO در این پلتفرم بود. قرار بود قسمت دوم، «افق ۲»، تنها چند ماه پس از قسمت اول منتشر شود، اما برادران وارنر پس از نتایج ناامیدکننده فیلم اول، آن را متوقف کرد و در حال حاضر هیچ تاریخ انتشاری برای آن وجود ندارد.
کاستنر یک سال پیش در کن به هالیوود ریپورتر گفت: «من به پول بیشتری نیاز دارم، به برخی از این میلیاردرهای بزرگ، با قایقهای لعنتی که دوست دارند به مردم بگویند میلیاردر هستند، نیاز دارم که با من بیایند و یک فیلم بسازند. من پولی را که آنها دارند، ندارم و قبلاً ۲ فیلم از این مجموعه را ساختهام. شما پولدارها کجایید؟»
سال پیش کاستنر برای پیدا کردن آن پولدارها و دریافت جایزه یک عمر دستاورد در جوایز جوی عربستان سعودی به ریاض سفر کرد. او در سخنرانی پذیرش خود گفت: «عربستان سعودی شایسته جایگاه خود در صحنه جهانی است و من از شما میخواهم که داستانهای خودتان را روایت کنید. روی جنبههای احساسی، جهانی و تاریخی که آنها را میشناسید سرمایهگذاری کنید، هرگز پشیمان نخواهید شد.»
کاستنر در ریاض با مقامات ارشد سعودی ملاقات کرد و آنها را برای کمک به تأمین مالی قسمتهای سوم و چهارم «افق» متقاعد کرد. به گفته ۲ منبع، سعودیها مایل به سرمایهگذاری در این مجموعه بودند، اما نه مبلغی که کاستنر به دنبال آن بود. او در نهایت بدون هیچ پولی آنجا را ترک کرد و سخنگویش هرچند این مذاکرات را تأیید کرد، اما کماهمیت جلوه داد و گفت که او مذاکرات «سرسری» با مقامات سعودی در مورد تأمین مالی «افق» داشته است.
از آن زمان، او با پیامدهای فاجعه بار «افق»، مانند وام مسکن ۶۰ میلیون دلاری برای ملک خالی کارپینتریا که برای تأمین مالی آن اقدام کرد، دست و پنجه نرم میکند. در ماه مارس، جلسهای برای بررسی اختلاف شرکت کاستنر با دارنده اوراق قرضه هورایزن، سیتی نشنال بانک و توزیعکننده آن، نیو لاین سینما، که هر ۲ بر سر فیلم اختلافات مالی دارند، برنامهریزی شده است (کاپلان، به عنوان مدیر ارشد عملیاتی شرکت تولید کاستنر، تقریباً مطمئناً نقش اصلی را در آن جلسه ایفا خواهد کرد).
تنها چند هفته دیگر، او باید در دادگاه عالی لسآنجلس برای شکایت یک بدلکار زن که در تابستان از کاستنر شکایت و ادعا کرده بود که مجبور به اجرای یک صحنه تجاوز بدون فیلمنامه و بدون پروتکلهای ایمنی مناسب شده، حضور یابد. (کاستنر این ادعا را «دروغ آشکار» خوانده است) و ممکن است اختلافات دیگری نیز در شرف وقوع باشد، از جمله سرمایهگذاری به نام تانر بیرد که ۳ میلیون دلار به صورت وام موقت پرداخت کرده و میگوید وکلایش در حال بررسی هستند تا دست به بهترین اقدام بزنند.
کاستنر چند پروژه در دست ساخت دارد اما از زمان فیلم «افق» در سینما بازی نکرده و به تازگی اعلام شده در یک فیلم کمدی-درام همراه جیک جیلنهال برای آمازون بازی خواهد کرد و بازیگر یک فیلم مهیج با موضوع موجسواری به نام «شکارچیان سر» نیز خواهد بود. همین امسال، او در انجمن بینالمللی نانوایی لبنیات دلی، کنفرانسی برای کارآفرینان با عنوان «ایمپکت بخارست» و بزرگترین کنفرانس دامپزشکی جهان با دریافت هزینه، سخنرانی کرد. با وجود دردسرهای حقوقی، هزینههای مداوم و آسیبهای اعتباری که «افق» برای او ایجاد کرده، کاستنر هیچ نشانهای از قصد خود برای کنار گذاشتن و فرار از رؤیای تولید ۴ فیلم وسترن حماسی نشان نداده و همچنان به دنبال تأمین مالی برای تکمیل قسمت سوم و چهارم است.
در واقع، اوایل امسال موجی از اخبار منتشر شد مبنی بر اینکه ساخت یک استودیوی فیلمسازی ۱۰۰ میلیون دلاری در سنت جورج، یوتا در حال انجام است که کاستنر از مدیران آن است. این پروژه شامل یک انبار چند منظوره ۳۹۰۰۰ فوت مربعی و یک صحنه صدا ۲۰۰۰۰ فوت مربعی با ۱۰۰۰۰ فوت مربع فضای اداری اضافی است.
جویس کلی رئیس کمیسیون فیلم یوتا، میگوید: «او آیندهای را برای فیلمبرداری در اینجا میبیند. مطمئنم که آنها «افق ۲» را اکران خواهند کرد و ۳ و ۴ هم تمام خواهد شد. من فیلم دوم را دیدم و به نظرم فوقالعاده است. ما روی این پروژه سرمایهگذاری کردهایم و من از او حمایت میکنم.»
سخنگوی کاستنر اصرار دارد که این پروژه واقعاً در حال پیشرفت است، اما منبع دیگری که به تازگی از محل بازدید کرده نظر بسیار متفاوتی دارد. او در مورد طرح اولیه استودیو میگوید: «خیلی عالی بود. آنها یک سازه اولیه ساختهاند که حدود ۸۰ درصد آن تکمیل شده. اما در حال حاضر، واقعاً هیچ اتفاقی آنجا نمیافتد. بعد از اینکه فیلم کاستنر خیلی خوب عمل نکرد، اوضاع تغییر کرد و کوین از آن زمان در دسترس نبوده است. آیا هنوز هم میتواند این اتفاق بیفتد؟»
این گزارش چنین تمام میشود: کاستنر، مانند یک تفنگدار قدیمی وسترن، قبلاً هم کنار گذاشته شده بود ولی شاید فقط برای اینکه دوباره به پرده سینما برگردد، زخمی و کوفته، به سمت افق بعدی بتازد.
نظرات کاربران