به گزارش خبرگزاری مهر، هفت صبح نوشت:« مدرک دانشگاه فقط به درد قابکردن میخورد»؛ جملهای تلخ اما واقعی. تلختر میشود وقتی چهار سال از عمر مفید یک جوان هم پشت آن باشد. بسیاری از دانشجویان واقعاً حس میکنند مدرک دانشگاهی دیگر فقط برگهای تزیینی است که میرود تا قاب شود روی دیوار، نه ابزاری برای پیشرفت.
اگر با دقت بیشتر به این موضوع نگاه کنیم، مشخص میشود که مشکل خود مدرک نیست، بلکه گره این چالش در سیستم آموزشی و بازار کار است. وقتی دانشگاهها مهارت عملی یاد نمیدهند و فقط دروس تئوری را آموزش میدهند، مسلم است که مدرک تبدیل میشود به یک کاغذ بیخاصیت. از طرف دیگر، وقتی بازار کار بهجای مهارت، فقط دنبال «داشتن مدرک» باشد، مدرک بیارزش میشود، چرا که همه با کمی تلاش موفق میشوند آن را بگیرند و هیچ تمایزی در مورد اینکه چه کسی مهارت بیشتری دارد، وجود ندارد. در عوض بسیاری از جوانان بدون رفتن به دانشگاه، با شاگردی و مهارتآموزی یا کارآفرینی خیلی موفق هستند. موضوعاتی که باعث میشود تا بسیاری از جوانان به این باور برسند که دانشگاه رفتن از پایه و اساس کار بیهودهای است. شاید برای همین باشد که این روزها، بسیاری از نوجوانان و جوانان دیگر تمایلی به پشتمیزنشینی در دانشگاهها ندارند و ترجیح میدهند حرفه و شغلی را بیاموزند تا اینکه بخواهند دانشجو شوند. وضعیتی که نتیجه آن کاهش محسوس آمار داوطلبان کنکور و خالی ماندن بسیاری از صندلیهای رشتههای دانشگاهی است.
قبول یک واقعیت تلخ
اما حقیقت این است که در تمام دنیا، دانشگاهها جزو داراییهای بسیار ارزشمند کشورها محسوب میشوند چرا که توسعه و آینده هر جامعهای به آنها متکی است. در کشور ما هم دانشگاهها میتوانند به چنین جایگاه ارزشمندی دست پیدا کنند، اگر اهداف و مسیر آن، درست طراحی شوند. به زبان ساده، مدرک بهتنهایی شاید به درد قابکردن بخورد، ولی تجربه و یادگیری واقعی پشت آن مدرک، میتواند زندگی افراد را تغییر دهد. سیستم آموزش عالی ما با چالشهایی جدی در بخش آموزش روبهروست. از محتوای دروس رشتهها که معمولاً محدود به یکسری اطلاعات قدیمی و تئوری است گرفته تا کمرنگ بودن ارتباط بین دانشگاه و صنعت. از کمبود بودجههای پژوهشی گرفته تا تعداد واحدهای زیادی که تقریباً یکسوم آنها جزو دروس عمومی یا دروسی هستند که بیشتر ارتباطی به رشته موردنظر ندارند و یا جزو دروس «کاربردی» محسوب نمیشوند. حالا در چنین شرایطی مدتی است که وزارت علوم تصمیم به کاهش ترمها و واحدهای دانشگاهی گرفته است.
شاید به همین دلیل که این وزارتخانه هم متوجه این موضوع شده که اگر واقعاً مدرک ارزش ندارد و همه دنبال مهارت و کار هستند، پس چرا باید ۴ سال وقت و هزینه دانشجوها گرفته شود؟ اقدامی که از نظر کارشناسان، میتواند حامل پیام مهمی به نام «قبول واقعیت» باشد. یعنی وزارت علوم متوجه شده است که این سیستم طولانی و پر واحد، بیشتر از اینکه مهارت بسازد، وقت میگیرد، بنابراین به دنبال حرکت به سمت کارمحوری است. به بیانی با کمکردن طول دوره، میخواهند دانشجویان زودتر سراغ کار یا دورههای تخصصی کوتاهمدت بروند که واقعاً به درد بازار کار بخورد. ولی نکته اینجاست؛ اگر فقط مدت دوره کارشناسی از 4 سال به 3 سال کاهش یابد و همان سبک آموزش تئوری و حفظی به جا بماند، عملاً مدرک، فقط «زودتر» برای قاب کردن آماده میشود! درمقابل اما اگر همراه با کوتاه شدن، آموزش عملی، کارآموزی واقعی، پروژهمحوری و مهارتمحوری اضافه شود، قطعا مدرک دوباره معنا پیدا میکند.
برخی دانشجویان نگرانند و برخی بیتفاوت
با این حال این تصمیم وزارت علوم موافقان و مخالفان بسیاری دارد. مثلا دانشجویان موافق این اقدام، آن را گامی خوب توصیف میکنند. محمود، دانشجوی متالوژی دانشگاه علم و صنعت یکی از همین موافقان است که در گفتوگو با «هفت صبح» میگوید: اگر این تصمیم اجرایی شود دیگر دانشجویان وقتشان هدر نمیرود و هزینه کمتری هم میکنند. البته دانشجویان شهرستانی هم موافق این طرح هستند زیرا به اعتقاد آنها، ترمها هرچه زودتر تمام بشود هزینه خوابگاه و رفت و آمد کمتر میشود. برخی از دانشجویان نیز منتقد این موضوع هستند. رضوان، دانشجوی رشته دامپزشکی دانشگاه تهران جزو همین منتقدان است که در گفتوگو با «هفتصبح» میگوید: کاهش ترم به معنای آن است که دانشجویان باید همان حجم درس را در زمان کمتر بخوانند که این مسئله، باعث ایجاد استرس و فشار زیادی روی آنها میشود. زیرا بسیاری از دانشجویان همزمان کار میکنند یا از شهرستان میآیند، پس این تغییر میتواند شرایط را سختتر کند و در نهایت هم ممکن است حتی کیفیت آموزش هم کاهش پیدا کند.الیاس، دانشجوی دیگری است که جزو منتقدان این طرح است و دررشته مکانیک دانشگاه آزاد مشغول تحصیل است. وی نیز در مورد دلایل مخالفتش با این طرح میگوید: به نظرم اجرای این طرح باعث خواهد شد تا دانشجو زمان کافی برای تحقیق و انجام پروژه نداشته باشد چون همهچیز فشرده و دانشجو فقط دنبال پاس کردن درسها خواهد بود. بنابراین برای افرادی که به تحقیق علمی علاقه دارند، این طرح به معنای فرصتهای یادگیری کمتری است که نصیب آنها خواهد شد. در این میان دسته سومی هم وجود دارند. یعنی همان دانشجویانی که بیتفاوت هستند و برایشان مهم نیست چند ترم درس بخوانند یا واحدهای دانشگاهیشان کم شود یا زیاد!
اساتید؛ باید بررسی بیشتری شود
در خصوص این طرح هم نمیشود پاسخ قطعی داد که آیا همه اساتید دانشگاه موافقند یا مخالف؛ چون مثل هر گروه بزرگی، نظرها متفاوت است. اما برخی اساتید نگرانیهایی دارند از جمله اینکه: کاهش زمان ممکن است باعث شود تا محتوای دروس فشرده شده و فرصت تدریس عمیق، بحث، تمرین و بازاندیشی کمتر امکان پذیر باشد. همچنین کلاسها نیز ممکن است به شکلی سطحیتر برگزار شوند و دانشجویانی که به لحاظ امکانات یا زمان ضعیفترند ممکن است آسیب بیشتری ببینند؛ درست مثل دانشجویی که همزمان کار میکند.
حذف دروس غیرکاربردی ضروری است
اما برخی از اساتید با شرط و شروطهایی موافق این طرحند؛ مجید گودرزی استاد و کارشناس اقتصاد از جمله همین اساتید است که به «هفت صبح» در این باره میگوید: کاملا با کاهش ترمها موافق هستم، زیرا یکسری دروس در مقطع کارشناسی پاس میشوند که عموما در بازار کار کاربرد ندارند و درسها فراموش میشوند زیرا کارآیی ندارند. وی با بیان اینکه بیش از 80 درصد مباحثی که در دوره کارشناسی در دانشگاه تدریس میشود برای دانشجویانی که وارد بازار کار میشوند اصلا بهدرد نمیخورند ادامه میدهد: به نظرم باید بیشتر به سمت هدف گذاری برای تحصیل برویم تا در کنار تحصیل، شاهد اشتغالزایی بیشتر هم باشیم و درسهایی که مرتبط با بازار کار است، بیشتر ارائه شود. زیرا بسیاری از درسها در بازار کار، کارآیی ندارند و دانشگاه از بازار کار عقب است، بنابراین هم وقت و هم هزینه زیادی به دانشجوها تحمیل میشود که عملا بعد از فارغالتحصیلی در هیچ جایی به کار آنها نمیآید.
به اعتقاد گودرزی، تحصیلی که در دانشگاهها انجام میشود باید با خدمتی که قرار است به جامعه داده شود تطابق داشته باشد، یعنی تحصیل فقط برای پاس کردن واحدها نباشد بلکه به گونهای باشد که به درد دانشجو، بعد از فارغالتحصیلی هم بخورد. این استاد دانشگاه تصریح میکند: باید دید تحصیل چه مزیتی میتواند داشته باشد؟ هزینهای که دانشجو میپردازد، آیا بازگشت دارد؟ این یک اصل مهم در صنعت آموزش در دنیا است. در حال حاضر در هر رشتهای که بررسی کنید خواهید دید که بسیاری از درسها ارتباط چندانی با بازار کار ندارند و برای پرکردن سقف واحدهای لازم برای پر کردن دوره کارشناسی است.
گودرزی به عنوان راهکار خاطر نشان میکند: قبل از هر چیز باید نیازسنجی شود که هر صنعتی به چه چیزهایی نیاز دارد تا همان موارد در تدریسها گنجانده شود. پیشرفتهای زیادی در هر حوزهای در دنیا انجام شده که لازم است آموزشها با پیشرفتها مطابقت داشته باشد. اینکه برخی از مسائل برای 50 سال پیش است فقط به درد تاریخ میخورد یا به عنوان مطالعه آزاد باید محسوب شوند. وی با تاکید بر اینکه باید به دنبال مباحث نوین علمی و صنعتی بود و آموزش هم باید مطابق با آنها باشد تا آموزشها مفید و موثر باشد، اظهار میکند: اگر تخصصی به آموزش توجه شود باید دانش آموخته ما بتواند در حد استانداردهای جهانی در صنایع مختلف داخلی و سایر کشورها به فعالیت خود ادامه دهد. اینکه بین تکنولوژی روز دنیا با دانشگاههای ما فاصله افتاده است به دلیل توجه نکردن به مسائل روز در دنیا است که باعث عقب افتادگی است.
هزینههای دولت کاهش مییابد
وحید کنعانی، عضو کمیسیون آموزش مجلس شورای اسلامی درباره طرح پیشنهاد سه ساله شدن دوره کارشناسی به «هفتصبح» میگوید: در کمیسیون آموزش مجلس شورای اسلامی فعلا این موضوع مطرح نشده است. ولی هدف از این طرح بهرهگیری از فنآوریهای نوین در آموزش دانشجویان به جای روشهای سنتی کنونی است، گرچه قطعا این طرح باید بدون کاهش کیفیت آموزش باشد. وی با بیان اینکه این طرح جدای استفاده از فنآوریهای نوین به دنبال کاهش اتلاف وقت دانشجو هم است تصریح میکند: معتقدم این طرح، میتواند طرحی مثبت و مفید باشد. اما باید همه جوانب آن سنجیده شود، آیا تعداد واحدها را دانشجو میتواند در سه سال به اتمام برساند؟ آیا دانشجو شرایط پذیرش این برنامه را دارد؟ یعنی نه دانشجو آسیب ببیند و نه چالشهایی برای وزارتخانه داشته باشد.
این عضو کمیسیون آموزش مجلس شورای اسلامی البته بعید است که امسال این طرح به مجلس بیاید. وی در این خصوص میگوید: اگر این طرح به تصویب برسد از نظر اقتصادی برای دولت هم خوب است. زیرا هزینههای خوابگاه، غذا و حقوق اساتید و کارکنان دانشگاه برای دولت کاهش مییابد. جدای اینکه هزینههای دانشجو هم کاهش چشمگیری پیدا میکند. بنابر آنچه دانشجویان و اساتید و کارشناسان بیان میکنند؛ به نظر میرسد اگر این طرح فقط در حد کاهش ترم و کوتاه شدن زمان تحصیل باشد و اگر همان سبک درسهای تئوری، جزوهمحور و امتحانمحور ادامه داشته باشد، شاید تنها عایدی آن، کمتر تلف شدن وقت و عمر دانشجویان باشد. اما اگر واقعا به دنبال افزایش سطح کیفی دانشگاهها و کارآمدی آنها هستیم، باید با دقت و ظرافت بیشتری ابعاد این طرح را بررسی کرد تا واقعا دانشگاههای ایران نیز مانند تمامی دانشگاههای معتبر جهان، به کانونهای آدمسازی واقعی بدل شوند نه مراکزی برای صدور گواهینامههای بیخاصیت!
نظرات کاربران