خبرگزاری مهر – گروه استانها: امیرحسین عبدی متولد یکم مهرماه ۱۳۷۶ در روستای سیاهبید سفلی از توابع کرمانشاه است. کودکی فعال و پرشور که از همان سالهای ابتدایی زندگیاش دغدغه خدمت به مردم و جامعه را در دل داشت. خانواده و نزدیکان او از همان روزهای کودکی روحیه تلاش، پشتکار و امید به آینده را در سیمای او بهخوبی میدیدند.
تحصیلات ابتدایی خود را در مدرسه روستای زادگاهش آغاز کرد و پس از گذراندن دوره راهنمایی، برای ادامه تحصیل به شهرک ظفر و سپس به کرمانشاه رفت و در دانشگاه فنی پسران به تحصیل مشغول شد و با کسب مدرک کارشناسی، همواره تلاش میکرد تا دانش خود را در خدمت صنعت و جامعه بهکار گیرد.
امیرحسین تنها به درس و دانشگاه محدود نشد. از همان دوران نوجوانی در کارهای فنی و سازندگی مشارکت داشت و حتی در ساخت مسجد جامع رضوی در کرمانشاه حضور یافت. او از دهسالگی در کنار پدر و بزرگان روستا به کارهای عمرانی و مذهبی کمک میکرد و بهمرور به فردی مسئولیتپذیر و پرتلاش بدل شد.
حضور فعال در هیئتهای مذهبی، همکاری در برگزاری مراسمها و مشارکت در موکبهای مردمی از دیگر جلوههای زندگی او بود؛ جوانی که هم در عرصه علم و صنعت و هم در میدان خدمت و دیانت نقشآفرین شد. این روحیه مردمی و خستگیناپذیر، تصویری روشن از زندگی کوتاه اما پرثمر او به یادگار گذاشته است.
امیرحسین نمونهای از ایثار و خدمت بیمنت بود
پدر شهید امیرحسین عبدی در گفتوگو با خبرنگار مهر اظهار داشت: امیرحسین متولد یک مهر ۱۳۷۶ در روستای سیابید سفلی کرمانشاه بود. از کودکی کمککار خانواده بود و حتی در سنین پایین در ساخت مسجد و فعالیتهای هیئتی حضور داشت.
وی افزود: از همان دوران نوجوانی، با موتور به هیئتها میرفت و در موکبها و کارهای داوطلبانه شرکت میکرد. همیشه آماده خدمت به دیگران بود و هیچگاه درباره فعالیتهایش در خانه صحبت نمیکرد.
پدر شهید عبدی تصریح کرد: یک هفته قبل از عملیات، برای عقد برنامهریزی کرده بود اما با اعلام نیاز پادگان، بیدرنگ به خدمت رفت و داوطلبانه مسئولیت خود را پذیرفت. او حتی در شرایط سخت نیز به دوستان و همرزمانش کمک میکرد و هیچ وقت برای خود اولویت قائل نبود.
وی با بیان اینکه امیرحسین نایاب بود، گفت: پسرم در اخلاق، ایمان، درس، معاشرت با مردم و کمک به دیگران مثالزدنی بود و هر کاری از دستش برمیآمد برای دیگران انجام میداد. این ویژگیها او را به الگویی بینظیر تبدیل کرده بود.
پدر شهید در پایان خاطرنشان کرد: خاطره زندگی و رفتار امیرحسین، یادآور فداکاری و نوعدوستی واقعی است و همیشه در یاد ما و جامعه باقی خواهد ماند.
پسرم زمینی نبود، آسمانی بود
مادر شهید امیرحسین عبدی در گفتوگو با خبرنگار مهر، خاطراتی از فرزندش را بازگو کرد و گفت: امیرحسین از همان کودکی فعال، زرنگ و پرجنبوجوش بود. همیشه دنبال این بود که کاری انجام دهد که به درد جامعه بخورد و شغلی داشته باشد که مفید واقع شود. او در سپاه استخدام شد و از این موضوع بسیار خوشحال بود، اما هیچگاه دوست نداشت از خودش تعریف شود یا کسی بداند چه مسئولیتی دارد.
وی افزود: امیرحسین با ایمان و اخلاق نیکو بود و با همسایگان، دوستان و فامیل رابطهای بسیار صمیمی و مهربانانه داشت. هر وقت به خانه میآمد، اول از همه سراغ بچههای برادرش را میگرفت و با آنها وقت میگذراند. او حتی از کودکی کمک حال خانواده بود و همواره در کارهای خانه و مسجد مشارکت میکرد.
مادر شهید ادامه داد: روز عید غدیر، امیرحسین مرخصی گرفته بود و قرار بود برای عقد آماده شود، اما شب قبل گفت باید به پادگان برگردد. حتی فرصت خداحافظی درست و حسابی پیش نیامد و صبح آن روز با موشکباران مواجه شد. او زنگ زد و گفت حالش خوب است و در جای امنی قرار دارد، اما بعد از مدتی دیگر خبری از او نشد و فهمیدیم در اسدآباد شهید شده است.
وی با بغض گفت: شهادت امیرحسین برای من بسیار سنگین بود. او بچهای نایاب و متفاوت بود، زمینی نبود، آسمانی بود. اخلاق، رفتار و وفاداریاش به خانواده و اطرافیان باورکردنی نبود و هنوز هم باورم نمیشود که دیگر در کنارم نیست. آخرین صحبتی که با او داشتم، این بود که از او راضی هستم و امیدوارم اگر قصوری داشتیم مرا ببخشد. او راهش را خود انتخاب کرده بود و من هم به رضای خدا راضیام.
مادر شهید در پایان گفت: پسرم با وجود سن کم، تمام زندگیاش را وقف خدمت به دیگران کرد و مسیر شهادت را آگاهانه انتخاب نمود. یاد و خاطره او همواره در قلب خانواده و اطرافیان زنده است.
شهادت او، او را سرداری بزرگ کرد
برادر شهید امیرحسین عبدی در گفتگو با خبرنگار مهر، از علاقه و استعداد فنی او از دوران هنرستان گفت و اظهار کرد: امیرحسین همیشه در دروس موفق بود، اما دلش میخواست در کارهای فنی و صنعتی فعالیت کند و تواناییهایش را به کار گیرد. او حتی زمانی که به کار در یک شرکت معروف کرمانشاه دعوت شد، بعد از یک روز به خانه آمد و گفت این کار برایش کافی نیست و میخواست چیزی بزرگتر و اثرگذارتر انجام دهد.
برادرش افزود: امیرحسین عاشق کوهنوردی و تیراندازی بود و همیشه وقتش را با ورزش و فعالیتهای بدنی پر میکرد. او از کودکی با هدف خدمت به دیگران بزرگ شده بود و هیچگاه کاری را صرفاً برای حقوق انجام نمیداد. حتی در نظام، او برای خدمت میرفت و نه برای دریافت مزایا.
وی در ادامه درباره ایمان و آگاهی امیرحسین گفت: بارها با او درباره شهادت صحبت کرده بودیم و او آرامش داشت و همیشه میگفت اگر اتفاقی برایش افتاد، ناراحت نشویم. مسیرش را آگاهانه انتخاب کرده بود و همیشه به خانواده اطمینان میداد که همه چیز تحت کنترل است.
برادر شهید خاطرنشان کرد: اخلاق امیرحسین مثالزدنی بود و در طول بیست و هفت سال زندگی در روستای خود، هیچکس از دست او دلخور نبود. او برای همکلاسیها و هممحلیها الگویی بینظیر بود و با شهادتش در سن بیست و هفت سالگی، جایگاه سرداری را در قلب ملت خود به دست آورد.
وی در پایان گفت: امیرحسین با جان خود بزرگترین خدمت را به مردم و کشورش کرد و خاطرهاش همواره الهامبخش نسلهای آینده خواهد بود.
نظرات کاربران