0

عضو هیأت علمی دانشگاه: یک استاد موفق، با عمل و رفتار خود به دانشجویان و بیمارانش آموزش می دهد

عضو هیأت علمی دانشگاه: یک استاد موفق، با عمل و رفتار خود به دانشجویان و بیمارانش آموزش می دهد
بازدید 7

دکتر علی اشراقی، متولد سال 1354 در شهرستان فردوس، متخصص قلب و عروق و فلوشیپ اینترونشنال کاردیولوژی یکی از نیروهای ارزشمند و با سابقه در دانشگاه علوم پزشکی مشهد است که پس از سپری کردن دوره پزشکی عمومی و دوره تخصص؛ طی سال های 72 تا 83 در دانشگاه علوم پزشکی مشهد و پس از آن گذراندن دوره فلوشیپ اینترونشنال کاردیولوژی دردانشگاه شهید رجایی تهران، فعالیت حرفه ای خود را در دانشگاه علوم پزشکی مشهد آغاز نموده و سال 1390 به عنوان عضو هیأت علمی دانشگاه پذیرفته می شود.

دکتر اشراقی در طول سالهای 1390 تا 1402 مراتب علمی را از سطح استادیاری تا استاد تمام، سپری نموده و اکنون به عنوان یکی از اساتید باسابقه در حوزه های سه گانه دانشگاه( آموزش، پژوهش و درمان) مشغول خدمت به جامعه پزشکی کشور می باشد، پایگاه خبری وب دا در راستای آشنایی هر چه بیشتر با اساتید هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی مشهد و تکریم خدمات ارزنده ایشان، گفتگویی با این استاد با سابقه داشته که شرح آن را در ادامه می خوانید:

وب دا: لطفاً در ابتدا خود را برای مخاطبان این گفتگو معرفی بفرمایید ( نام و نام خانوادگی ، در چه سالی و در کجا متولد شدید ) و شرح مختصری از سوابق تحصیلی دوران مدرسه و دانشگاه بفرمایید که در کجا و چه سالهایی طی شد؟

من دکتر علی اشراقی، متخصص قلب و عروق و عضو هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی مشهد هستم. در سال 1354 در شهرستان فردوس که آن زمان جزء خراسان بزرگ و اکنون جزء شهرستان های خراسان جنوبی به شمار می رود، متولد شدم. دوران تحصیل تا مقطع دبیرستان را در شهرستان فردوس سپری کردم و در سال 1372 در کنکور سراسری با رتبه یک در سطح منطقه سه، وارد دانشگاه علوم پزشکی مشهد شدم. دوره پزشکی عمومی را در سال 1379 به پایان رساندم و پس از اتمام این دوره بلافاصله دوره تخصص را با سهمیه یک درصد رتبه برتر در بیمارستان قائم (عج) دانشگاه علوم پزشکی مشهد شروع کردم و نهایتاً در سال 1383 این دوره را هم به پایان رساندم. سال 1383 دوره خدمت سربازی را به عنوان پیام آور بهداشت در شهرستان فردوس آغاز کردم و بعد از دوره سربازی، به عنوان نیروی ضریب K حدود سه ماه در دانشگاه سبزوار خدمت کردم، در ادامه با توجه به اینکه در آن زمان شهرستان فردوس متخصص قلب نداشت، با توافق شبکه سبزوار با فردوس، بنده دوباره به شهرستان فردوس برای ادامه دوره ضریب K برگشتم. البته در ادامه با قراردادی که با شبکه فردوس بسته شد، نیمی از دوره را در شهرستان فردوس و نیمی دیگر را در بیمارستان قائم (ع)به صورت درمانی خدمت کردم؛ ضمن اینکه در حوزه آموزش هم فعالیت داشتم.

وب دا: دوره فلوشیپ را در چه زمان و کجا سپری کردید؟

 در آذرماه سال 1387 تعهدات من، به پایان رسید و فروردین ماه سال 1388 دوره فلوشیپ اینترونشنال کاردیولوژی را در دانشگاه شهید رجایی آغاز و مهرماه سال 1389، به مشهد برگشتم.

 وب دا: پس از بازگشت به مشهد در کجا مشغول فعالیت شدید؟

 با موافقت گروه قلب دانشگاه، به صورت درمانی و قرار داد فضای فیزیکی در بیمارستان قائم (عج)، مجدداً مشغول به خدمت شدم و در واقع تمام تحصیلات دوره پزشکی عمومی و تخصص ام در بیمارستان قائم (عج)، سپری شد.

وب دا: چه زمان به عنوان عضو هیأت علمی فعالیت خود را در دانشگاه مشهد آغاز کردید؟

 در ابتدای سال 1390 در فراخوانی که دانشگاه علوم پزشکی مشهد برای اعضای هیأت علمی جدید، برگزار نمود، بنده پذیرفته شدم و به عنوان عضو هیأت علمی از اردیبهشت ماه سال 1390 با تغییر حکم به عنوان هیأت علمی در بیمارستان امام رضا(ع)، شروع به کار کردم .

وب دا: ارتقاء به دوره دانشیاری در چه زمانی اتفاق افتاد؟

سال 1395 به سطح دانشیاری ارتقاء یافتم و به خدمات خود ادامه دادم و در سال 1402 به رتبه استاد تمام دانشگاه علوم پزشکی مشهد در آمدم و از آن زمان تا کنون در خدمت همکاران، بیماران و دانشجویان عزیز هستم. در شهریور ماه سال 1390 مسئول کمیته امتحانات گروه قلب و عروق بودم و با توجه به اینکه هم با اساتید گروه بیمارستان قائم (عج)، آشنایی داشتم و هم در بیمارستان امام رضا(ع)، به پیشنهاد مدیر گروه وقت آن سال، من مسئول کمیته امتحانات شدم و تا الان در این پست قرار دارم.  در این فاصله 14 ساله، علاوه بر اینکه مسئول کمیته امتحانات بودم، مسئولیت دستیاران گروه قلب و عروق دانشگاه علوم پزشکی مشهد را هم بر عهده داشته ام و در برگزاری امتحانات از جمله؛ امتحانات فلوشیپ و امتحانات ارتقاء همکاری کردم.  در اکثر اوقات نیز مسئول کمیته امتحانات بودم و در سال 1394 به دلیل اینکه امتحان ارتقاء سال 1393 را تقریباً به تنهایی برگزار کردم، از سوی دانشگاه علوم پزشکی به عنوان عضو برگزیده هیأت علمی گروه قلب در جشنواره شهید مطهری معرفی شدم.

وب دا: با توجه به تجربه‌ای که در فضای شغلی خود در دانشگاه داشته‌اید تصور می‌کنید چه اقدامات و برنامه‌هایی می‌تواند به هرچه بهتر شدن این فضا کمک کند؟

دانشگاه یک مجتمع بسیار بزرگی است و تمام رشته ها و یا اکثر رشته ها را پوشش می دهد؛ بعضی رشته هایی صرفاً تئوریک هستند ( مثل رشته های علوم پایه)، بعضی عمدتاً پژوهشی هستند و بعضی رشته ها همزمان کار بالینی هم دارند. در بین رشته های بالینی بعضی صرفاً بیمار دیدن و انجام پژوهش است و بعضی عمدتاً پروسیجر، کار دست، عمل و ممارست و تمرین و بعضی نیز بینابین هستند و اگر از منظر بالینی بخواهم عرض کنم، رشته های بالینی و رزیدنتی عمدتا و قبل از آن پزشکی عمومی، علاوه بر درس ، کتابخانه ، تجربه ، آموزش و پژوهش است، بخش دیگر آن هم برخورد با مردم است و بیماران و همراهیان که به ما مراجعه می کنند.

 بعضاً افرادی هستند که خسته اند، استرس دارند و در مورد بیماری خود اطلاعات کافی ندارند و نمی دانند که بعد آن چه اتفاقی قرار است بیافتد، اطلاع ندارند که بعضی اوقات ما در اورژانس یا در مطب و کلینیک یک بیمار را زودتر از بیمار دیگر ویزیت می کنیم، لزوماً بر اساس نوبت اسمی که روی چارت ما است ممکن است عمل نکنیم و از نظر ما ممکن است بیماری اورژانسی باشد و او را زودتر ویزیت کنیم و نهایتاً باعث سوء تفاهماتی میشود و برخوردهایی در اورژانس اتفاق می افتد. در همین راستا مهارت هایی که ما باید کسب کنیم، روش برخورد با افراد در جامعه و پرهیز از تنش ها، سرکوب کردن تنش ها تا اینکه برخوردها شدیدتر نشود.

 نکته دوم این است که وقتی دانشجویان رزیدنت و پزشکی وارد بالین می شوند، دوران سخت همراه با خستگی مزمن را دارند و من فکر می کنم که گروه های بالینی باید شرایطی را فراهم آورند که، دانشجویان ما اینجا را خانواده خود بدانند. یعنی در زمان سختی و کار همگی با هم سختی بکشیم و کار کنیم و زمان تفریح جو دوستانه ای داشته باشیم و جشن هایی به صورت داخلی در بین گروه برگزار کنیم تا این مدتی که در کنار هم هستیم یک دوران جذابی باشد و هم اینکه دیسپلین بخش حفظ شود.

 وب دا: با توجه به فعالیت دانشگاه در سه حوزه آموزش، درمان و پژوهش حفظ ارتباط این سه حوزه از نگاه شما تا چه حد اهمیت دارد و اساساً آیا می‌توان این سه حوزه را اولویت بندی کرد ؟

 طبیعتاً کار دانشگاه هم آموزش، پژوهش و هم کاردرمانی است، اما به نظر من افراد مختلف ممکن است در این زمینه مهارت یکسانی نداشته باشند. یک نفر از اعضای هیأت علمی و یا دانشجویان می تواند پژوهشگر برتر و عالی باشد، اما لزوماً معلم خوبی نباشد و نتواند مفاهیم را به خصوص در فعالیت های عملی به دستیاران، سال پایین و یا پزشک عمومی خود آموزش دهد و از طرف دیگر یک نفر ممکن است، معلم خیلی خوب و با حوصله و با جدیت باشد، اما پژوهشگر خیلی خوبی نباشد. بنابراین من فکر می کنم، که اگر بتوانیم وزن های مختلفی را برای این امر داشته باشیم نتایج بهتری حاصل خواهد شد.

مثلاً کسی که کار اجرایی انجام می دهد و به دانشگاه و بخش کمک می کند، سهم پژوهش را برای ارتقاء شغلی او کمتر در نظر بگیرند یا کسی که، در آموزش خیلی موفق، به روز و کارآمد و با سلیقه است، ممکن است خیلی پژوهش نداند و بهتر است سهم پژوهش او را کمتر در ارتقاء شغلی نظر بگیرند. با این روش همه با هم به صورت متوازن می توانند، به استعدادهای خود بپردازند.

 وب دا: با توجه به نقش مهم و اثرگذار اساتید در فضاهای مختلف آموزشی و پژوهشی و درمانی دانشگاه ، از نگاه شما یک استاد موفق در این حوزه‌ها چه شاخصه‌هایی دارد؟

 به نظر من استاد موفق، کسی است که صرف نظر از دانشجویانش و رزیدنت ها که می توانند به سواد و کار عملی ایشان اعتماد داشته باشند، بتواند برخورد و زندگی در جامعه را آموزش دهد. همچنین معتقدم استاد خوب، استادی است که با عمل خود، احترام به بیماران را آموزش دهد و بداند با بیمارانی که از طبقات پایین جامعه هستند چگونه برخورد کند تا بیمار احساس امنیت کند . یک استاد با تجربه، با عمل خود به دانشجو آموزش می دهد که در شرایط سخت مثل اورژانس چطور عمل کند و یا اینکه درمورد اخبار ناگوار از جمله عوارض پزشکی، فوت و.. چگونه با همراهیان صحبت و آنها را آنالیز کند… آرام کند.

 در مجموع یک استاد باید با عمل خود، زندگی ،کار و تمرین را به دانشجوی خود نشان دهد و از سویی دیگر برای دانشجوی خود نقش منتورشیپ داشته باشد و مثل یک پدر و مادر، خواهر و برادر بزرگتر باشد. یعنی به موقع قاطع باشد تا نظم و دیسپلین آموزش حفظ شود و به موقع متوجه باشد که با دانشجو پدرانه برخورد کند و این یک ایده الی است که یک استاد باید از آن برخوردار باشد.

وب دا: نقش خانواده را در این مسیر چطور می بینید؟

همه می دانیم که خانواده نقش بسزایی دارند و بویژه درمورد کار ما که مربوط به رشته های بالینی است و در اکثر اوقات پروسیجرهایی خارج از برنامه مشخص می شود همراهی خانواده بسیار مهم است.

به عنوان مثال در مواقع تفریح ، مراسم تولد و… موارد زیادی پیش آمده که باید به دلیل آنکالی مراسم را ترک و در بیمارستارن حضور پیدا می کردیم، همه این موارد می طلبد که خانواده درک کنند و همکاری داشته باشند و این مسئله برای من و همکاران قاعدتاً وجود داشته است. بنابراین همراهی خانواده، باعث شده تنش های ذهنی ما کمتر شود.

 

نظرات کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

چهار − سه =