0

جیب‌برهای تهران در دام پلیس؛ از اعتراف تا نحوه سرقت+فیلم

جیب‌برهای تهران در دام پلیس؛ از اعتراف تا نحوه سرقت+فیلم
بازدید 1

به گزارش خبرنگار مهر، اداره هجدهم پلیس آگاهی تهران امروز صبح در مقابل خبرنگاران، جیب‌برهایی را معرفی کرد که در اتوبوس، مترو و فضاهای شلوغ تهران اقدام به سرقت گوشی موبایل می‌کردند. برخی از آنها تازه کار بودند و برخی دیگر سابقه دار. خیلی از آنها عنوان می‌کردند که کار دیگری بلد نیستند و گوشی‌هایی که می‌دزدیدند را به قیمت‌های بسیار ارزان می‌فروخته‌اند.

رو به روی آنها شاکیانی بودند که شکایت شأن به نتیجه رسیده بود و سارقان را شناسایی کرده بودند و حالا به دنبال گرفتن گوشی به اداره پلیس آمده بودند آنها هم رو به روی دوربین خبرنگاران قرار گرفتند و توضیح دادند که در کسری از ثانیه مال باخته‌اند.

در میان ۲۵ سارق جیب بر حرفه‌ای مرد ۶۰ بود تا نوجوان ۱۸ ساله. یکی از همین مردان که می‌گفت حدوداً ۶۰ ساله است اما ظاهرش بیشتر نشان می‌داد، مواد مصرف می‌کرد و می‌گفت که برای پرداختن پول مواد مخدر جیب‌بری می‌کرده است. «کیف یا گوشی می زدیدم و به یک سوم قیمت می‌فروختم. اصلاً هر چقدر که از من می‌خریدند می‌فروختم تا فقط بتوانم مواد بخرم.

آن یکی دختر فراری بود که از شمال کشور به تهران آمده بود یک بار می‌گفت با دو تا بچه کوچک دزدی می‌کرد و یک بار دیگر هم می‌گفت: برای اولین بار با دو تا از دخترهایی که هم سن بودم آشنا شدم و گوشی دزدیدم. خانه آنها بودم که مأموران ما را دستگیر کردند. من از آنها یاد گرفته بودم چطوری دزدی کنم. حالا دلم می‌خواهد به خانه‌ام در شمال کشور برگردم. من ترک تحصیل کرده بودم و تخصصی برای پیدا کردن کار نداشتم. خانواده هم بعد از این مدت راضی به بازگشت من نبودند برای همین مجبور شدیم باند جیب بری در اتوبوس راه بیندازیم.

این دختر می‌گفت که قبلاً هم چند بار دزدی کرده ولی هر بار گیر می‌افتاده گوشی را پس می‌داده و رضایت می‌گرفته ولی این بار رضایت ندادند. در حالی که دو نفر دیگر رضایت گرفتند و رفتند ولی من یک ماه است که در زندان هستم.

یکی از سارقان در گفتگو با خبرنگار مهر گفت که ۵ سال و دو ماه است که از زندانی بودن من مانده است. در مدت مرخصی که گرفتم سرقت کردم.

این فرد گوشی‌ها را ۵۰۰ تا ۶۰۰ هزار تومان می‌فروخته است. برایش هم فرقی نداشت گوشی چقدر قیمت دارد.

دیگر سارق مردی ۵۴ ساله بود که می‌گفت خانواده‌ای ندارد. از بی کسی و نداشتن جا و مکان کارتن خواب شده و دزدی می‌کند بلکه پول موادش را به دست بیاورد.

آن یکی پسری ۲۰ ساله بود که متادون مصرف می‌کرد. نمی‌توانست صحبت کند در عالم خودش بود که می‌گفت برای اولین بار دستگیر شده آن هم وقتی در خانه دوستانش بوده است. او به همراه سارقان دیگر که آنها هم دستگیر شده بودند، همکاری می‌کرده و در اتوبوس از جیب مردان گوشی می‌دزدیده است.

زن دیگری می‌گفت که یک بچه کوچک در خانه دارم شغل همسرم تعمیر مبل است. بچه را در خانه می‌گذاشتم و می‌گفتم الان برمی گردم. یک گوشی می‌دزدیدم و برمی گشتم به خانه. زن جوان دیگری می‌گفت که یک دختر ۲۰ ساله دارد که ازدواج کرده و از وقتی فهمیده من را به دلیل جیب بری گرفته‌اند با من قهر کرده است. نمی‌دانست من دزدی می‌کنم.

در طرح دستگیری سارقان جیب‌بر، گردنبندقاپ سعادت آباد هم که فیلم سرقت او از یک مرد جوان در کافه وایرال شده بود هم حضور داشت. پسرکی با تاتوهای بسیار اعتراف می‌کرد که از یک پسر جوان گردنبندش را دزدیده است. او می‌گفت که در یک نگاه می‌فهمد گردنبند اصل است یا تقلبی وقتی دید او را دنبال می‌کند و در یک فرصت مناسب گردنبند را می‌دزدد. او می‌گوید که نمی‌خواهم به کسی آسیب بزنم فقط گردنبند را می‌کشم و می‌برم. او گردنبند را ۱۰ میلیون تومان فروخته بود.

صاحب این گردنبند که او هم در اداره آگاهی حضور پیدا کرده بود، می‌گفت حداقل ۲۰۰ میلیون تومان پول گردنبند بوده است. او می‌گوید حالا دیگر می‌ترسم گردنبند طلا آویزان کنم. نباید گول هیکل‌تان را بخورید. من هم فکر می‌کردم کسی نمی‌تواند از من چیزی بدزدد ولی به راحتی و کمتر از دو ثانیه این سرقت انجام گرفت بدون اینکه حتی من دردی در گردن حس کنم. این سارق به حدی حرفه‌ای بود که من تا به خودم بیایم فرار کرد ولی توانستم چهره‌اش را شناسایی کنم.

یکی دیگر از مالباختگان می‌گفت در خط جنوب به شمال اتوبوس‌های بی آر تی با خانمم بودم که در موقع سرقت گوشی موبایل به ما استرس زیادی وارد شد یکی از همین سارقان که الان هم اینجا هست، دستش را بسته بود و ادعا می‌کرد دست او شکسته است. او خودش را به مسافران می‌چسباند و اگر کسی اعتراض می‌کرد نمی‌شنید یک تنه‌ای هم به من زد. من حتی از او عذرخواهی کردم. بعداً متوجه شدم گوشی من نیست. از آنجا که با او مکالمه داشتم و او هم یک لهجه خاصی داشت متوجه شدم او گوشی من را دزدیده است. وقتی از اداره آگاهی با من تماس گرفتند از روی لهجه و چهره‌اش شناسایی کردم.

نظرات کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

16 − یازده =