
سالنی در نمایشگاه بینالمللی تهران هست که اهالی قدیمی نمایشگاهی در ایران آن را سالن «آلمانیها» مینامند، سالن دیگری هم هست که همین حالا سالن کره نام دارد، اگرچه علت نامگذاری سالن سئول(یا سالن کره) مشارکت کرهای ها در ساخت آن است، اما این سالن و سالن آلمان سالها محل حضور شرکتهای پرشمار کرهای و آلمانی بود.
اما چه اتفاقی افتاده که از مقطعی از زمان که یک سالن یا حتی بیشتر از یک سالن نمایشگاه در اختیار آلمانیها و کرهایها بود و جدا از این دو کشور، شرکتهای بزرگ تقریبا همه کشورهای صاحب فن و صنعت در تقویم نمایشگاهی خود جایی برای نمایشگاههای ایرانی ذخیره کرده بودند، تا امروز که حضورها انگشت شمار شده و «کمیت و کیفیت» حضور به مرز فاجعه رسیده، تنزل یافتهایم؟
کقطعا تحریمهای ظالمانه و رفتار نادرست جهان غرب در تعاملات بینالمللی در این میان تاثیر داشته اشت، اما آیا خودمان هم در تقدیم زمین بازی به رقبای عرب و ترک، مقصر نبودهایم؟
آنها که سنشان کفاف میدهد یادشان هست نمایشگاههای تخصصی ایران در برخی سالهای دهه 70 و 80 چه رونقی داشت و چگونه در کلنیهای مرتبط با آن حوزههای تخصصی ایجاد شور و شوق میکرد، چه شد که آن همه استقبال و آن کمیت و کیفیت نقصان یافت و عملا بازارهای متاثر از نمایشگاهها هم رکود و نزول را تجربه کردند؟
قطعا اظهارنظر کارشناسی در این حوزه نیازمند غور و بررسی بسیار و دستیابی به دادهها و شواهد و آمار و بازخوردهاست، اما اگر بخواهیم در یک جمله یک حکم کلی ارائه دهیم این است که صنعت نمایشگاهی ایران در سالهای اخیر از باب کمیت و کیفیت آسیب دیده است.
شمار نمایشگاههای برگزار شده در سالیان اخیر رشدی تصاعدی داشته است و این نشان از شکوفایی اقتصادی نیست، در واقع آمارهایی که برخی برای دستاوردسازی به آن رجوع میکنند یکی از دلایل آسیب دیدن نمایشگاهها بخصوص ابرنمایشگاهها و نمایشگاههای مادر است چرا که آشکار و پنهان رقبایی داخلی برای حوزههایی با بازرهای محدود شکل میدهد که به دنبال توسعه سهم بازار خود از ان سوی مرزها یا خلق بازهای جدید نیستند و عملا سهم بازارهای داخلی با بازیگران مشخص را محدودتر و آسیبپذیرتر میکنند.
در بحث کیفیت هم مشخص است که نداشتن برنامههای درازمدت، عدم سرمایهگذاری مناسب، عدم دوراندیشی سیاستی، نداشتن متولیان مشخص و دست به دست شدن حوزه سیاستی و نظارتی، نبود نظارت مناسب و … همه و همه باعث شدهاند اکثر نمایشگاههای ایران در سالهای اخیر روند نزولی را طی کنند و تاثیرگذاریشان سال به سال کمتر شود.
فعالان حوزه سلامت به یاد دارند که روزگاری نمایشگاه ایران هلث اتفاقی بسیار مهم در حوزه سلامت ایران، خاورمیانه و حتی جهان بود، اما حالا ایران هلث حتی در سطخ ملی هم نمیتواند آن تاثیرگذاری لازم را داشته باشد، در حالی که آن زمان شاید همه فعالان صنعت سلامت، در تمام شاخهها و حوزهها، زیر سقف این نمایشگاه گرد میآمدند.
درست که هرچه زمان میگذرد علوم تخصصیتر میشوند و طبیعی است که نمایشگاهها تخصصیتر شوند، اما فعالان صنعت سلامت ایران میدانند که حداقل در شرایط فعلی این صنعت و بازیگران اصلی آن کشش برگزاری چند نمایشگاه حوزه تجهیزات پزشکی (با ادعای بینالمللی و ملی بودن) و چند نمایشگاه حوزه دارو (با ادعای بین المللی و ملی بودن) را ندارد، برای همین است که قطعا نیاز به همگرایی و همافزایی وجود دارد، در واقع اگر بازیگران اصلی این حوزه همه در یک مجموعه بودند و انجمنها و صنوف بسیار متعدد شکل نمیگرفتند و به جای همگرایی به واگرایی رو نمیآوردند شاید اوضاع بسیار بهتر از آنچه امروز است، میبود.
درست که هرچه زمان میگذرد علوم تخصصیتر میشوند و طبیعی است که نمایشگاهها تخصصیتر شوند، اما فعالان صنعت سلامت ایران میدانند که حداقل در شرایط فعلی این صنعت و بازیگران اصلی آن کشش برگزاری چند نمایشگاه حوزه تجهیزات پزشکی (با ادعای بینالمللی و ملی بودن) و چند نمایشگاه حوزه دارو (با ادعای بین المللی و ملی بودن) را ندارد، برای همین است که قطعا نیاز به همگرایی و همافزایی وجود دارد، در واقع اگر بازیگران اصلی این حوزه همه در یک مجموعه بودند و انجمنها و صنوف بسیار متعدد شکل نمیگرفتند و به جای همگرایی به واگرایی رو نمیآوردند شاید اوضاع بسیار بهتر از آنچه امروز است، میبود.
به هرحال، ایران هلث برند شناخته شده صنعت سلامت ایران است که پتانسیل بازیابی چایگاه گذشته خود را دارد، اگر همه بازیگران صنعت سلامت ایران بخصوص در بخش خصوصی و در انجمنها و صنوف متعدد، بپذیرند زیر سقف آن در کنار هم قرار بگیرند، و حتی نمایشگاههای تخصصی خود را با نام خود آن و صرفا در زمان و مکان برگزاری این نمایشگاه، به صورت زیرمجموعههای به هم پیوسته آن، برگزار کنند.
طبیعی است که چنین گردهمایی میتواند تاثیرات شگرفی بر حوزه مبادلات و تجارت این صنعت بگذارد، و همه بازیگران این حوزه را با دستاوردهای بیشتری روبرو سازد، اگرچه ممکن است برخی منافع خرد مقطعی برگزارکنندگان را از بین ببرد اما قطعا منافع کلان بازیگران اصلی را تامین خواهد کرد.
چنین شرایط وفاق و اتحاد ملی میتواند با نظارت و متولی گری بخش دولتی شکل بگیرد، و حالا که به نظر میرسد وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی به عنوان بخش دولتی اصلی این حوزه پذیرفته است که بهترین نقش آفرینی ممکن خود را صرفا با متولیگری، تسهیلگری، سیاستگ ذاری و نظارت می تواند اجرا کند و بهتر است سکان اجرا و بهره برداری را به بخش خصوصی بسپارد، امکان رقم خوردن این اتفاق مهم وجود دارد.
نظرات کاربران