
به گزارش روابط عمومی دفتر نمایندگی نهاد رهبری در دانشگاه، در این دوره که با استقبال بسیار خوب دانشجویان همراه بود؛ مبحث “خودشناسی” با حضور حجت الاسلام دکتر عارفی، مبحث “آینده بهتر” با تدریس دکتر دهقان و مبحث “سبک زندگی اسلامی” با تدریس حجت الاسلام رضایی برگزار شد.
همچنین نشست معرفتی با موضوع بانوی تراز با حضور دکتر طباطبایی ویژه دانشجویان دختر شرکت کننده در طرح حامیم۴ در روز شنبه ۲۷ اردیبهشت ماه در مرکز دخترانه گندم همراه با پرسش وپاسخ برگزار شد.
حجتالاسلام والمسلمین دکتر علی عارفی در جمع دانشجویان فعال فرهنگی حاضر در چهارمین دوره از طرح حامیم، به بررسی ابعاد مختلف وجود انسان و مفهوم شناخت پرداختن و بر محور «شناخت، انسان، و نسبت آن با خداشناسی»، بر اهمیت خودشناسی به عنوان مقدمهای برای کمال انسان تأکید کرد.
وی اظهار داشت: «شناخت مقدمه کمال انسان است. انسان باید خودش را بشناسد؛ استعدادهایش، واقعیتش، شخصیتش. کسی که خودش را نمیشناسد، خود را ارزان میفروشد؛ برای لذتهای زودگذر مادی، خود را مفت خرج میکند. اما اگر کسی خود را بشناسد، دیگر خودش را نابود نمیکند.»
وی با اشاره به ارتباط خودشناسی با جهانشناسی ادامه داد:«شناخت مقدمه جهانشناسی هم هست. چون گفتم خلاصه جهان در وجود انسان نهفته است. انسان میتواند با شناخت خود، جهان را بشناسد.»
دکتر عارفی با اشاره به فرمایشات امیرالمؤمنین علی علیهالسلام گفت:«امیرالمؤمنین میفرماید: “کَیْفَ یَعْرِفُ غَیْرَهُ مَنْ یَجْهَلُ نَفْسَهُ؟”؛ چگونه کسی میتواند دیگری را بشناسد در حالی که خودش را نمیشناسد؟ این فرمایش بسیار عمیق است. امیرالمؤمنین یک جمله در مورد جهان زده و یک جمله در مورد خود شما. چرا در مورد دیگران قضاوت میکنید وقتی خودتان را نمیتوانید تعریف کنید؟»
وی ادامه داد:«من گفتم خودتان خودتان را تعریف کنید، نتوانستید. حالا چطور میخواهید دیگری را تعریف کنید؟ چرا راحت در مورد دیگران قضاوت میکنید؟ فلانی اینجوری است، فلانی آنجوری است. در حالی که تو خودت را نشناختی، چطور دیگران را شناختهای؟ امیرالمؤمنین میفرماید: “مَن عَرَفَ نَفْسَهُ کانَ لِغَیْرِهِ أَعْرَفَ، و مَن جَهِلَ نَفْسَهُ کانَ بِغَیْرِهِ أَجْهَلَ”؛ کسی که خود را نمیشناسد، نسبت به دیگران هم نادانتر است.»
عارفی در ادامه به اهمیت خودشناسی بهعنوان مقدمهای برای خداشناسی اشاره کرد و گفت: «امیرالمؤمنین فرمود: “من عرف نفسه فقد عرف ربه”؛ هر که خودش را بشناسد، پروردگارش را خواهد شناخت. آنگاه میفهمد خدا چه کرده است. بچههای رشتههای علوم پزشکی از بسیاری دیگر راحتتر به این نقطه میرسند، بهخصوص در بحث فیزیکی. دقت کنید ساختمان وجودی چشم را، چه استعدادهایی را خداوند در ابزارهای بهظاهر ساده نهاده است.»
عارفی افزود: «چشمان مصنوعی پیشرفتهای در برخی مراکز تحقیقاتی و امنیتی ساخته شدهاند که ابعادی در حد نیمی از یک اتاق دارند و توانایی تشخیص حدود هفتاد تا هشتاد رنگ را دارند و میتوانند زوایا و فواصل را تا دو کیلومتر اندازهگیری کنند. با این حال، چشم طبیعی انسان که از اجزایی مانند عدسی، مردمک، عنبیه، شبکیه و تارهای عصبی ساخته شده، با اندازهای بسیار کوچک، قادر است هزاران رنگ را تشخیص دهد. این نشانهای از خلقت هنرمندانه و شگفتانگیز خداوند است. از اینرو، انسان از رهگذر شناخت مادی وجود خود، به خداشناسی متافیزیکی نزدیکتر میشود.»
وی ادامه داد:«خودشناسی مقدمه محبت و معرفت به خداست. هرچه خدا را بهتر بشناسید، محبتتان به او بیشتر میشود. انس شما با خدا بیشتر میشود. چون میدانید که چه لطفی در حق شما کرده است. میخواهی عاشق خدا شوی؟ باید خودشناسی کنی. باید در پدیدههای خلقت خدا بیندیشی.»
او در تبیین جایگاه عقل و روح در آغاز خلقت، به روایات اشاره کرد و گفت:«در روایات داریم: “اول ما خلق الله العقل”، در روایت دیگر: “اول ما خلق الله الروح”، و در روایت دیگر: “اول ما خلق الله نور محمد صلیاللهعلیهوآلهوسلم”. هر سه اول است، اما در واقع همه اینها یکیاند. یعنی عقل کامل، روح تامّه و نور محمدی، همه یکی هستند. وقتی خدا میخواست موجودات را خلق کند، چون خودش مجرد است، تنها چیزی که از او صادر میشود، مجرد است. فلاسفه گفتهاند: “لا یصدر من المجرد إلا مجرد”.»
وی در ادامه این معنا افزود:«اول چیزی که خدا خلق کرد عقل بود. عقل وقتی خلق شد، عالم را دید. وقتی عالم را درک کرد، خدا را شناخت. و عاشق خدا شد. چون “الله جمیل و یحب الجمال”. خدا زیباترین زیباییهاست، قابل تصور برای من و شما نیست. از عقل، عشق متولد شد. عشق خواست به خدا بپیوندد، نتوانست؛ چون در مقابل خالق، کوچک بود محزون گشت. پس حزن بهوجود آمد. و از آن، کثرت پدید آمد؛ و از کثرت، همه موجودات.»
او در جمعبندی این بخش گفت:«انسان، حیوانات، و تمام اشکال هستی، زاییده آن کثرتاند. عشق پیوند جاودانه بین شناخت پدیدار و ناپدید است. وابستگی انسان به خدا همینجاست. قرآن میفرماید: “یَا أَیُّهَا النَّاسُ أَنتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمِیدُ”. همه ما نیازمند خدا هستیم، انرژی ما با اتصال به او پر میشود. انسان در اصل خلقت، وابسته به خداست. به خودتان بنگرید؛ چرا فکر نمیکنید؟ چرا به شناخت و بصیرت نمیرسید که شما کیستید؟ از روح خدا هستید. ارزان نیستید، خودتان را ارزان نفروشید.»
مسئول دفتر نهاد رهبری در دانشگاه با اشاره به بحرانهای امروز بشری افزود:«مشکلات امروز جامعه جهانی و بشری بهخاطر همین ناآشناییهاست. چون انسانها خودشان را نمیشناسند، خدای خود را نمیشناسند، طبیعت را نمیشناسند. لذا راههایی را میروند که نباید بروند. مکتبهای اومانیستی، مادیگرایانه و افراطی مثل ماتریالیسم، لیبرالیسم، نازیسم، تبعیض نژادی، سرمایهداری، و الحاد، همه ناشی از همین عدم شناخت انسان از خود و از خدای خود است.»
او به آیهای از قرآن اشاره کرد و گفت:«وَما خَلَقتُ الجِنَّ وَالإِنسَ إِلّا لِیَعبُدون. همه مفسران گفتهاند یعنی “لِیَعرِفون”. عِبادة یعنی شناخت. ما جن و انس را خلق نکردیم، مگر اینکه بشناسند. بشناسند که کیستند و خدایشان کیست.»
در پایان سخنان خود، دکتر عارفی به جمعبندی کلی از حقیقت انسان پرداخت و گفت:«حقیقت انسان دو دیدگاه دارد. گاهی دیدگاه کاملاً مادی است؛ که در آن قوانین حاکم بر تمام وجود انسان را ماده میدانند. انسان را در مادیات، مانند بقیه حیوانات میدانند. چون همه حیوانات سیستم گوارش، سیستم عصبی، گردش خون، و تنفس دارند. در این نگاه، انسان هم حیوانی است با عملکردهای کمی پیچیدهتر. چنین مکاتبی شعار کرامت انسانی میدهند، اما این فقط بازی لفظی است. کسی که انسان را پدیدهای مادی میداند، چگونه میتواند کرامت را – که یک امر غیرمادی است – تعریف کند؟»
وی افزود:«گروه دوم اما، علاوه بر بعد مادی، به بعد غیرمادی انسان نیز باور دارند. و برای انسان حقیقتی به نام روح قائلاند. ادیان الهی همچون یهودیت، مسیحیت،اسلام،… همه بر این باورند. بهویژه دین مبین اسلام با نظریه دوم است.»
دکتر عارفی در پایان گفت:«ای انسان! تو بزرگی. ای انسان! تو از خدایی. تو واقعیت خلقتی و بهانه تمام خلقت. پس خود را کوچک نپندار، تا خود را کوچک نفروشی.
گفتنی است بخش فوق برنامه طرح حامیم ۴ در قالب برنامه های معرفتی و مهارتی از اردیبهشت ماه آغاز و تا خردادماه ادامه خواهد داشت.
نظرات کاربران