به گزارش میگنا این روش بر اساس مکتب روانشناسی لوگوتراپی، که توسط ویکتور فرانکل بنیانگذاری شده بر کشف معنا و هدف در زندگی تأکید دارد. در معنادرمانی گروهی، شرکتکنندگان با هدف کشف خود و درک عمیقتر از زندگی، در یک فرایند خوداکتشافی شرکت میکنند. این روش به افراد کمک میکند تا امیدوارتر به زندگی ادامه دهند و در برابر چالشهای زندگی مقاومت کنند. معنادرمانی گروهی نه تنها جنبه درمانی دارد، بلکه به رشد فردی و اجتماعی نیز کمک میکند.
گروه درمانی به عنوان یک محیط امن و حمایتی عمل میکند که افراد را تشویق به اشتراکگذاری تجربیات و احساسات خود میکند. این محیط امن، به افراد کمک میکند تا اعتماد به نفس خود را تقویت کنند و احساسات منفی را بهطور موثر مدیریت کنند. با ایجاد این فضا، افراد میتوانند بهراحتی در مورد مشکلات خود صحبت کنند و از تجربیات دیگران نیز بهره ببرند.
در این گروهها، افراد نه تنها از حمایت همفردی برخوردار میشوند، بلکه از راهنماییهای متخصصان درمانی نیز بهره میبرند. این ترکیب از حمایت همفردی و راهنماییهای تخصصی، به افراد کمک میکند تا بهطور موثر با چالشهای خود مقابله کنند. همچنین، این محیط حمایتی به کاهش احساس سلبنیت کمک میکند، زیرا افراد درک میکنند که تنها نیستند و دیگران نیز با چالشهای مشابهی روبرو هستند.
پشتیبانی که در گروه درمانی ارائه میشود، نه تنها به بهبود شرایط روحی و روانی افراد کمک میکند، بلکه انگیزهای قوی برای ادامه تمرینات درمانی در خارج از جلسات نیز ایجاد میکند. با افزایش انگیزه و اعتماد به نفس، افراد میتوانند بهطور مستمر در مسیر بهبود خود حرکت کنند و از این طریق، پیشرفتهای پایدارتری را تجربه کنند. این فرایند بهطور کلی به بهبود کیفیت زندگی و افزایش توانایی افراد در مدیریت چالشهای زندگی کمک میکند.
گروه درمانی معمولاً با حضور ۵-۱۲ نفر تشکیل میشود که تحت راهبرد یک متخصص اداره میشود. دینامیک گروه، از طریق تعاملات بین اعضاء، ایجاد حس تابهـتابی احساسات و ایجاد محیطی امن برای آزمایش رفتارهای جدید است. این محیط باعث میشود که افراد بتوانند از تجربههای دیگران به عنوان مثال استفاده کنند و راهکارهای عملی برای چالشهای روزمره پیدا کنند.
یکی از مفاهیم مهم گروه درمانی، ایجاد حس تعلق به یک گروه است که بهبود سلامت روانی را مهیا میکند. علاوه بر این، اشتراکگذاری تجربه باعث کاهش احساس تنهایی و تقویت اعتماد به خود میشود.
باورهای وسواسی، باورهای شدید و ناسازگار در مورد خطر، مسئولیت یا نیاز به کنترل به صورت غیرطبیعی هستند. در اختلال وسواسی-جبرانی (OCD)، این باورها منجر به تولید افکار وسواسی و عملکردهای جبرانی میشود. مثالهایی از این باورها عبارتند از: “افکارم نشاندهنده شخص بدی هستند” یا “اینکه اگر چیزی را فراموش کنم، منجر به آسیب زیادی خواهد شد”.
زمینه و عوامل مرتبط با جنسیت، مانند فشارهای اجتماعی و نقشهای تربیتی، ممکن است باورهای وسواسی را شدیدتر کند. زنان معمولاً از موضوعاتی مانند خطر به دیگران یا نقص در رفتارهای مراقبتگرایانه رنج میبرند. علاوه بر این، امکان افتادن ارتباط بین اضطراب جهانبینی زنان و تقویت شدن وسواس وجود دارد.
زنان معمولاً از راهبردهای پشتیبانی اجتماعی استفاده بیشتری دارند، بنابراین گروه درمانی با ایجاد محیطی امن برای اشتراکگذاری، امکان تقویت اعتماد به نفس و کاهش احساس سلبنیت را فراهم میکند. این پشتیبانی همچنین باعث افزایش انگیزش برای دوام دادن به تمرینات درمانی در خارج از جلسات میشود.
در گروههای متمرکز بر OCD، تکنیکهایی مانند تشخیص باورهای شناختی ناسازگار، تمرینات معرضسازی گروهی، و تشویق به پذیرش اضطراب کاربرد دارند. به عنوان مثال، اعضای گروه ممکن است بهم کمک کنند تا باورهایی مانند “اگر این را انجام ندهم، خطری واقعی پیش میآید” را به صورت گروهی به کاربرد منطق و شواهد تغییر دهند.
خاطره اکبری نویسنده کتاب راه سلامتی در پایان آین مطلب آورده است تجربههای مرتبط نشان میدهند که گروه درمانی برای زنان مبتلا به OCD میتواند منجر به کاهش قدرت وسواس، تقویت اتکا به خود، و ایجاد استراتژیهای مقابله مؤثرتر شود. برای بهبود این روش، نیاز به مطالعات بیشتر در زمینه تفاوتهای جنسیتی در واکنش به درمان و توسعه برنامه های مخصوص زنان وجود دارد. این روش، همچنین با ایجاد ارتباط بین شخص و محیط، امید به یک زندگی بدون وسواس را زنده میکند.
مطالعات مختلف در مورد تاب آوری و اثربخشی گروه درمانی نشان داده است که این رویکردها میتوانند به طور قابل توجهی در افزایش تاب آوری و بهبود شرایط روانی افراد مؤثر باشند. برای مثال، تحقیقاتی در مورد اثربخشی درمان گروهی روانشناسی مثبت نگر بر تاب آوری و اضطراب مرگ در افراد مبتلا به کرونا نشان داد که این روش میتواند تاب آوری را افزایش و اضطراب مرگ را کاهش دهد. همچنین، درمان گروهی ذهن آگاهی نیز در افزایش تاب آوری و کیفیت زندگی و کاهش اضطراب موثر بوده است.خوددرمانی به عنوان یک ابزار موثر در تقویت تاب آوری شناخته شده است، هرچند باید با احتیاط و آگاهی انجام شود.
نظرات کاربران